سرانجام و پس از گذشت زمان نسبتا طولانی، گویا قرار است که پرونده متهم ردیف نخست حادثه کهریزک به جریان بیافتد.
سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران تفهیم اتهام شد.
بر اساس این گزارش، مرتضوی که در پرونده حادثه کهریزک متهم بود، در زمینههای «معاونت در قتل»، «نقض حقوق شهروندی» و «هتک حیثیت ناجا» تفهیم اتهام شده است و احتمالا به زودی به محاکمه خواهد رسید.
این در حالی است که دادستان سابق تهران و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا، در تیرماه سال جاری خبر از برائت خود در اتهامات این پرونده داده بود اما اژهای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضائیه این خبر را تکذیب کرد.
به گزارش «تابناک»، پس از گذشت یکسال از حادثه کهریزک (که در آن زمان به عنوان بازداشتگاه نیروی انتظامی، برای نگهداری اراذل و اوباش، مورد استفاده قرار میگرفت) و کشته شدن سه تن و شکنجه شماری از بازداشت شدگان، سعید مرتضوی که در آن زمان دادستان تهران بود، با حکم شعبه یک دادگاه انتظامی قضات، از سمت خود عزل شد و ادامه کار وی به حالت تعلیق در آمد.
از آن زمان به بعد، وی بارها در صدد رفع اتهام خود بر آمد و حتی پس از قرائت گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس از حادثه دلخراش کهریزک، سعی کرد که با انتشار یک جوابیه، از اتهامات خود تبرئه بجوید اما دستگاه قضایی دفاعیات وی را نپذیرفت و به عقیده ناظران حقوقی، صدور حکم تعلیق برای وی، این تعبیر را در پی داشت که او نخستین متهم حادثه کهریزک شناخته شده است.
سعید قاسمی شب گذشته در جمع دانشجویان بسیجی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در مسجد فاطمه زهرا با بیان اینکه مردم در 22 بهمن سیلی محکمی به دشمنان نظام زدند، اظهار داشت: دشمن اصل نظام را هدف قرار داده است؛ اما مردم با حضور در عرصههای مختلف به خصوص 9 دی این فتنه را خنثی کردند.
وی با اشاره به حکم هشت ماه زندان و 60 ضربه شلاق برای عامل اهانت به فائزه هاشمی گفت: اگر چنین حکمی را برای فائزه هاشمی بریدند و نصف روز این خانم در زندان بود من ریشم را می تراشم!
فرمانده دفاع مقدس با اشاره به جنگ تحمیلی بیان کرد: در آن روز 300 هزار شهید در کنار یکدیگر جنگیدند؛ اما امروز 300 نفر از اصولگرایان نمی توانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند.
قاسمی تاکید کرد: سرباز ولایت صد کیلومتر جلوتر از رهبرش ایستاده است تا مبادا تیر و ترکشی به ایشان برخورد کند؛ اما امروز ما شاهدیم که رهبر انقلاب جلوتر از همه ایستاده است.
وی با اشاره به تسخیر لانه جاسوسی گفت: در آن تسخیر خاک آمریکا 444 روز در دستان دانشجویان این کشور بود و این حرکت به قدری تاثیرگزار بر محافل دنیا بود که هیمنه آمریکا را در دنیا شکست و جوانان تونسی با الهام از این حرکت پرچم اسرائیل را پایین کشیدند.
فرمانده دفاع مقدس گفت: نماینده حزب اللهی و ارزشی نباید در مقابل جاسبی خم شود و یا وامدار جریان قدرت و ثروت باشد؛ بلکه نماینده باید شهامت دست به یقه شدن بر سر جریانات داخلی و خارجی را داشته باشد.
قاسمی گفت: دولت نهم مدل منطقه را عوض کرد و اگر احمدی نژاد دو اشتباه استراتژیک را مرتکب نمیشد، تبدیل به اسطوره می شد اما من هنوز هم نمره قبولی به رئیس جمهور می دهم.
وی افزود: جریان انحرافی از سوی هاشمی و خاتمی است و قد و قواره این جریان به گونه ای نیست که اتاق فکر تشکیل دهد، در مجلس ششم هم تمام امور در دستشان بود؛ اما خدا نخواست که آن ها صندلی را از زیر پای رهبر انقلاب بکشند و مردم نیز با آن ها همراهی نکردند.
قاسمی یادآور شد: در آن زمان حاج ذبیح الله بخشی یک شیرمرد تا آخر قصه با آن روح ترکش خورده پشت در مجلس رفت و گفت اگر این نامه را پس نگیرید مجلس را به توپ می بندم.
فرمانده دفاع مقدس ادامه داد: استادی که در زمان جنگ فرار کرد اکنون با پول های جاسبی کلاس را تعطیل می کند و دستمال سبز به دستانش می بندد؛ این درحالی است که ما در هیچ کجای دنیا این گونه آزادی نداریم.
قاسمی ادامه داد: روزی که نظام ما ماسک 300 تومانی نداشت بچه ها بدون شرط به جنگ رفتند و اکنون جانبازان شیمیایی با یک دم و بازدم بدنشان آتش می گیرد، این افراد خانه برای همسر و فرزندانشان نمیخواهند؛ بلکه پشتیبانی و حمایت از ولایت فقیه را لازم دارند.
وی با بیان اینکه ما این ریزش ا را دوست نداریم که یک روحانی با آن سابقه شکنجه جنگ ایران و عراق را دروغ بپندارد، گفت: دشمن جنس و مدل مردم ما را شناخته است و می داند که از خارج جواب نمی گیرد برای همین از جنس خودمان و از داخل علیه ما اقدام می کند.
این فرمانده دفاع مقدس با تاکید بر اینکه اسلام و انقلاب به قدری اجر و قربش بالاست که با کسی شوخی ندارد، با اشاره به حباب سکه و ارز تصریح کرد: بعد از افشاگری کیهان، وزیر اطلاعات در خصوص این امر واکنش نشان داد و 10 روز بعد قوه قضائیه می گوید ما از اعدام ابایی نداریم.
نویسنده وبلاگ ترنم نور در آخرین پست خود نوشت: جزا می بیند... نوبت می رسد به یک زن، به یک خودشیفته... اعمال در حال بررسی شدن هستند... آفرین، کمی نماز، کمی روزه، کمی مسجد... کم کم سن بالا می رود.... پرونده اعمال گناه آلود می شود، احتمالا عذاب سنگینی برای این گناهان کوچک در نظر گرفته نمی شود... سن بالاتر می رود..... و گناهان سنگین تر وارد می شوند... تا می رسیم به اینجا.... برهنه شدن جلو دوربین... در ملا عام فروختن شرافت یک امت اسلامی بازی با آبروی دین... و... عذاب این گناهان واقعا درد آور است... قابل تحمل نیست... انسان به هر دری میزند تا از شر آنها خلاص شود... احتمالا یکی از دلایل خودشیفته برا این اعمال قبیحش این خواهد بود: پدر و مادرم مرا خوب تربیت نکردند... دین رو به من یاد ندادند.... اصلا نمی دونستم امام زمان کیه...(لا اله الا الله) اصلا نمی دونستم چرا باید مسلمون باشم... وقتی بچه بودم منو با یه تاپ این ور و اون ور می بردن... می خواستیم بریم مهمونی می گفتن حتما باید آرایش کنی... منم همینجوری بار اومدم، بزرگ هم که شدم فقط دنبال نشون دادن خودم به دیگران بودم... خوب دیگه کارم به جایی رسید که خودمو کامل!!! به همه نشون دادم..... دنبال دین که نبودم... فکر می کردم دین به هیچ دردی نمیخوره...... مقصر اصلی پدر و مادرم هستند...من بی گناهم احتمالا در اینجا فرمان می رسد: پدر و مادرش را برای حسابرسی بیاورید..... و مصداق این آیه به وقوع خواهد پیوست: یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ، وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ ، وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ (عبس/ 34 - 36) خودشیفته از پدر و مادرش می گریزد... پدر و مادرش از خودشیفته می گریزند.... خودشیفته از برادرش و برادرش از خودشیفته...البته اگر برادری داشته باشد... و خدا داند چه می شود...محشر می شود...محشر کبری... و خداوند رحم کند به حال او و به حال من و به حال ما و در این هنگام... مهر خاموشی..... و عذاب الهی فراگیر می شود..... و چه سخت است عذاب الهی... و چه بد منزلگاهی است دوزخ... و چه شرمساریم از امام زمان از پیامبر اکرم و از شهدا... رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ (آل عمران/8) و چه خوب پرداخته شد خون بهای شهیدان.... و جا دارد یک تبریک صمیمانه به جناب خودشیفته عرض کنم. که چقدر خوب دل دشمنان ایران و دشمنان اسلام و دشمنان دین را شاد کرد. و چقدر موفقانه قلب امام زمان را شکست... و چقدر موفقانه به شهرت رسید...همان که آرزویش بود... یا امام زمان... شرمنده ایم شهدا... شرمنده ایم رهبرم... شرمنده ایم باور کنید او خودشیفته بود...ما نیستیم..... و انشاالله نخواهیم بود. این هم متن نامه ی یک مادر به خودشیفته: گلشیفته جان،وقتی 2 سال پیش با پسر بزرگم رفتم به سینما که فیلم میم مثل مادرت را ببینم،از بازی گرم و صمیمانه تو همه صورتم از اشک خیس شد،آن لحظه شک نداشتم که همه مادران ایرانی شبیه گلشیفته اند و گلشیفته،نقش پنهانی است از تصویر مادری که هر ایرانی در ضمیرش دارد.مادری که همه وجودش ایثار و از خود گذشتگی است،می سوزد تا نور و گرمی و محبت وحیات ببخشد،"هست"برای آن که فرزندش "باشد." مادری که یک زیبایی آسمانی در رخسارش موج می زند و ترنم لبانش به ذکری الهی،در خانه نور می پراکند. منبع نامه : سیاست روز راستش نمی دانم خودشیفته این نامه را خوانده یا نه... فقط می گویم: رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَاد ِ (آل عمران/191-194) التماس دعا
بسم الله
ساعت: 12 شب
اینجا: تکه ای از زمین خاکی
حال من: خیلی بد
من: اصلا مهم نیست. یک مسلمان، یک ایرانی
موضوع بحث : شرمنده! حتی بردن نامش قباحت دارد.
اصل موضوع:
پدرم سینه اش را مقابل گلوله دشمن برهنه کرد و نگذاشت به حریم ایران تجاوزکنند . و تو سینه ات را مقابل دوربین دشمن برهنه کردی و گذاشتی به شرافت ایران تجاوز کنند .
خداوند در قرآن فرموده است:
یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ ، وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ ، وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ (عبس/ 34 - 36)
آن روز که انسان از برادر خود می گریزد، و از مادر و پدرش، و از همسر و فرزندانش ..
آری در روز قیامت چه بسیار فرزندانی که از پدر و مادر خود گریزانند و چه بسیار پدر و مادری که از فرزندان خود گریزانند...
لطفا این تراژدی را دنبال کنید....
قیامت است،
محشر کبری شده،
همه ی مردم به صف،
همه آماده ی حسابرسی...
هر کسی می آید و نامه ی اعمالش را دریافت می کند...
پاداش می گیرد...
یادت هست هنگامی که تو با مشت به شیشه کوبیدی و دستت غرق خون شد تا فرزندت نجات یابد،چگونه رسول ملاقلی پور در پشت صحنه زار زار گریست؟ رسول،چهره مادر خودش را در تو ترسیم کرد. تو زنی شدی به شکل مادر رسول،به شکل مادر همه ایرانیها.این تاج افتخار را رسول بر سرت گذاشت پیش از آن که آن حادثه،آن خبر شوم رخ دهد.
اما حالا تو رفته ای آن ور دنیا و عوض شده ای. می گویند می خواهی ستاره فیلمهایهالیوود شوی.
گلشیفته جان،نمی دانم که مادرت در قید حیات هست یا نه،اما می خواهم به عنوان یک مادر با تو حرف بزنم. دخترم،تو می دانی کههالیوود کجاست؟
می دانم که هنر پیشه هستی و به اندازه همه گیسهای سفید من در شباب عمرت فیلم دیده ای،عمرت دراز باد مادر،اما خبر از دنیایهالیوودیها داری؟می دانی این اختاپوس بر هر زنی که چنگ بیندازد تا چه منجلابهایی سقوطش می دهد؟ دخترم،دنیای غربی که تو اکنون به آنجا رفته ای،ترمز بریده است.غرق شدن در تنعمات عجیب و تهوع آور جسمی،دارد مثل موریانه پایههای خانوادهها رادر غرب می جود...می دانم،می دانم که آنها پیشرفته اند،اما این پیشرفتها چشمت را کور نکند.
دخترم،برای من که مادرم قابل تصور نیست که چگونه یک هنرپیشه زن غربی،در حالی که از استودیو به خانه می آید و تنش به ننگ بوی مردی غریبه آغشته است،می تواند آغوشی پر از عشق را به همسرش هدیه دهد؟ چگونه چنین زنی همراه فرزندش،در برابر پرده سینما یا تلویزیون می نشیند،و صحنه هم آغوشی خود و هنرپیشه ای بیگانه را تماشا می کند؟گلشیفته جان،دنیای رسانه و تبلیغات،خیلی پر هیاهوست مادر جان!مبادا زرق و برقهالیوود چشمت را کور کند که گوهر عصمت و عفافت را بدزدند. شهرت،طعم خوشایندی دارد در شباب عمر.شهرت،یعنی پول،احترام،فلشهای پرنور دوربینهای عکاسی و هلهله و هورای میلیونها هوادار در سراسر جهان.دخترم،هالیوود می تواند تو را به قله شهرت جهان برساند،می تواند نام تورا در تاریخ سینمای جهان جاودانه کند،می تواندحساب بانکی تو را با ارقام نجومی پر کند،دستشان درد نکند،خیلی هم خوب است که به این چیزها می رسی مادر.اما به یاد داشته باش که حتی اگر لباسی از یاقوت برتنت کنند،تاجی از الماس بر سرت بگذارند،و در قصری پر از جواهرات رنگین و افسانه ای ساکنت کنند، جای خانه ای گرم از محبت و هلهله شادمانه کودکت را نخواهد گرفت.این درسی بود که رسول ملاقلی پور به تو یاد داد،اما خیال می کنم خوب این درس را یاد نگرفته ای.از تو خواهش می کنم یک بار دیگر بنشین و فیلم میم مثل مادر را ببین؛ببین رسول می خواسته در این فیلم چه چیزرا به تو و به همه دختران ما حالی کند؟
فراموش نکن گلشیفته جان که تو اول یک مادر هستی،بعد یک هنرپیشه،اول یک مادر هستی بعد یک شهروند،اول یک مادر هستی بعد یک...حتی همسر. گلشیفته،هیچ چیز،هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که بخواهی برای آن لذت یک مادر پاک و نورانی بودن را از دست بدهی.تمام فرصتهای درخشانهالیوود هم نمی تواند لذت یک لحظه از تجربه شگفتی را که امثال مادر ملاقلی پور درک کرده اند به توهدیه بدهد.هنرپیشه باش گلشیفته جان،به فکر ترقی و پیشرفت باش عزیزم، اما قبل از هر چیز یک"مادر"باش.
جدایی نادر از سیمین از شبکه یک صدا وسیما در ایام نوروز امسال پخش می شود!!!
اهداف و سیاست ها (بخش اول)
آشنایی با برخی از دیدگاه های مجمع روحانیون مبارز (16)
برای شناخت یک حزب سیاسی لازم است با مبانی فکری، اهداف و سیاست های آن آشنا شد. در این راستا در چند شماره گذشته به بررسی مبانی فکری مجمع روحانیون مبارز از قبیل؛ وحدت دین و سیاست و اسلام نوگرا، روشنفکری دینی و مبارزه با تحجر، اندیشه امام و لزوم دفاع از انقلاب و نظام اسلامی، نفی استکبار و دفاع از مظلومان به ویژه فلسطین، صهیونیسم ستیزی، انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، رابطه جمهوریت و اسلامیت، قانون اساسی و ولایت فقیه و مفاهیم عاریه گرفته شده از مکتب غربی چون توسعه سیاسی، آزادی، جامعه مدنی، اصلاح طلبی و ... پرداختیم و متذکر شدیم که اصولاً این مبانی از اساسنامه و بیانیه های رسمی این تشکل سیاسی استخراج شده و به نوعی نشان دهنده میزان وفاداری امروز این تشکل به این مبانی و اصول هم می باشد.
اما در راستای کامل تر شدن این شناخت تلاش خواهیم کرد در چند شماره آینده، با برخی از اهداف محوری و سیاست های «مجمع روحانیون مبارز» نیز آشنا شویم.
الف) اهداف
در مقدمه اساسنامه روحانیون مبارز «نگهبانی و حراست از انقلاب، دستاوردها و ارزش های آن و خط امام خمینی(ره)» مهم ترین هدف تأسیس مجمع شمرده شده است:
«مجمع روحانیون مبارز تهران با این هدف و پس از کسب رضایت و تأیید رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره) که به کمک مالی ایشان منتهی شد، تشکل یافت تا به خواست خدا بتواند نقش خود را در نگهبانی و پاسداری از ارزش های انقلاب اسلامی و پیروی از خط همیشه جاوید معظم له ایفا نماید.»
نیز ماده سه اساسنامه، برخی از اهداف تشکیل روحانیون مبارز را در موارد زیر خلاصه کرده است:
1- نگاهبانی از مبانی و اهداف حقیقی اسلام که توسط وحی بیان شده و بر پایه اجتهاد و جهاد الهی قوام یافته و امروز در چهره انقلاب اسلامی ایران تجلی کرده است.
2- زنده نگه داشتن روح شدت و ستیز جامعه اسلامی علیه استکبار و همه دشمنان محارب و کینه توز اسلام و مسلمانان.
3- نشر و تبیین معارف اصیل اسلامی.
4- عنایت به اصول استوار «جدال احسن» نسبت به مخالفان.
5 - تحکیم مبانی وحدت و انسجام جامعه با رعایت ادب و احترام اسلامی.
6- تبیین شأن تاریخی نهاد مقدس روحانیت به عنوان پایگاه مطمئن اعتقاد و اندیشه اسلامی و سنگر مبارزه با استبداد و استعمار و همگام و همدل با محرومان و مستضعفان و پناهگاه مردم و پیشتاز فداکار در صحنه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و تقویت همه جانبه این نهاد.
7- تکیه بر اصل ولایت فقیه و تبیین و تقویت مبانی تبلیغی و فرهنگی آن، به عنوان رمز عزت امت و ضامن حاکمیت اسلام ناب محمدی و استقلال و عظمت ایران و جوامع مسلمان.
8- اهتمام به امر حوزه های علمیه و مساجد به عنوان سنگرهای محکم و اصیل نشر معارف اسلامی.
9- نشر و تبیین اندیشه ها و مواضع رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در مسائل مختلف، با تکیه بر مبارزه با اسلام سرمایه داری، اسلام مستکبران، اسلام مرفهین بی درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان و در یک کلمه اسلام آمریکایی و دفاع از اسلام پابرهنگان، اسلام مستضعفان، اسلام ستم دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک طینتان عارف و در یک کلمه اسلام ناب محمدی و زمینه سازی برای اجرای درست این رهنمودها.
01- تقویت قوای تقنینی، اجرایی و قضایی نظام جمهوری اسلامی و حمایت از آنها در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و رهنمودهای مقام معظم رهبری.
گفتنی است که در گذر زمان و طی سالیانی که از تأسیس مجمع روحانیون می گذرد، برخی اهداف، مانند بندهای دو، هفت و هشت در عمل کم رنگ شده است. در واقع همچون بسیاری دیگر از گروه های سیاسی در ایران، فعالیت در صحنه انتخابات، نمایانگر حضور مجمع در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی بوده است.
ب) سیاست ها
1-سیاست های داخلی
خط مشی روحانیون مبارز در این زمینه، در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی تعریف می شود. با توجه به اساسنامه این تشکل سیاسی روحانی، موارد زیر را می توان از اهداف مجمع در سیاست های داخلی برشمرد:
1/1- حفظ و حراست از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن؛
2/1- پیروی از خط امام خمینی(ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری؛
3/1- گفت وگو و جدال احسن با مخالفان
4/1- حمایت از ولایت فقیه؛
5/1- تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران.(1)
علاوه بر راهبردهای کلی یاد شده، برخی دیگر از خط مشی های مجمع در سیاست داخلی به شرح زیر است:
6/1- نظام حزبی مطلوب
مجمع روحانیون مبارز به جامعه ای چند صدایی که در آن آرا و اندیشه های گوناگون در تعامل و تضارب باشند، اعتقاد دارد. بر این اساس نگاه مجمع به فعالیت های حزبی در جامعه، مثبت است.
این تشکل روحانی ضمن آنکه فعالیت احزاب را جایز می شمارد، بر تکثر و تعدد آن نیز تأکید دارد. کروبی عضو و دبیرکل پیشین مجمع روحانیون در این ارتباط می گوید: «جمعیت ما، جمعیتی است که از ابتدا طرفدار توسعه سیاسی، تضارب افکار، جامعه مدنی، تکثر ]بوده[، حتی تحمل حرف های مخالفین را هم داشتند.»(2)
7/1- روحانیت و تحزب
دیدگاه اعضا نشان می دهد که مجمع با تشکیل احزاب سیاسی توسط روحانیان موافقند. با وجود این، مجمع روحانیون خود را یک حزب سیاسی نمی داند، بلکه در راستای ایفای نقش دینی به فعالیت سیاسی می پردازد. سیدمحمد خاتمی، در این باره می گوید: «بنای ما این نبوده که یک حزب در مقابل یا کنار احزاب دیگر تأسیس کنیم، بلکه می خواهیم از موضع روحانی بودن به وظایف دینی و اسلامی خود در چارچوب جمهوری اسلامی عمل کنیم. البته روحانیت کارکرد سیاسی دارد و مانند دیگران در تمامی امور سیاسی مشارکت و حضور دارد.»(3)
اعضای مجمع روحانیون مبارز بر این اعتقادند که فعالیت احزاب در صحنه سیاسی جامعه ایران موجب رونق انتخابات و حضور و مشارکت فعال مردم در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شود. مهدی کروبی دبیر وقت مجمع، موضع رسمی تشکل خود را در این باره چنین بیان کرد: «ما از ابتدا طرفدار احزاب بوده ایم و اگر مسئولیتی هم داشته باشیم، احزاب را برای فعالیت سالم تشویق و ترغیب می کنیم و معتقدیم در صحنه سیاسی امروز کشور، وجود احزاب لازم و ضروری است. ما باید تلاش کنیم که تشکل ها و احزاب باشند و رقابت های جدی با هم داشته باشند، اما رقابتی سالم و صمیمی با حفظ حرمت و ادب؛ بتوانند از همدیگر نقد و انتقاد داشته باشند.» (4)
دلیل اصلی ضرورت وجود احزاب از دیدگاه مجمع روحانیون، اعتقاد به کارکرد کنترلی و نظارتی احزاب در راستای حفظ تحرک و پویایی در جامعه اسلامی است. کروبی در این باره ابراز می دارد: «اگر بخواهند جامعه مدنی باشد و آزادی باشد و دموکراسی باشد و جامعه چند صدایی باشد معتقد به ]وجود[ تشکل و احزاب گوناگون هستیم.»(5) «... من مکرر صحبت کرده ام روی تقویت احزاب، احزاب فراگیر، تشکل های مختلف. اگر بخواهید جامعه باز باشد، نظارت باشد، موازنه باشد، عیب و نقص ها گفته شود، کم و کاستی ها گفته شود، لازمه اش وجود احزاب و تشکل ها و مطبوعات آزاد است.»(6)
اندیشه سیاسى مسلمانان 145
فتح الله پریشان
مبانی نظری اندیشه سیاسی همدانی
آفاق
شهاب زمانى
نگاهی به گرایش های فمینیستی-5
اصطلاحات
گسترش رویکرد ساختارگرایانه
درک بینش ساختارگرا پیچیده نیست. اگر به خانه خود نگاه کنیم متوجه اجزایی می شویم که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و این اجزا با در کنار هم قرار گرفتن، کلیتی معنادار به نام خانه را ساخته اند. ترتیب قرار گرفتن لوازم خانه می تواند صورت های متفاوتی داشته باشد ولی همواره آن چیزی که ثابت است خود ساخت خانه است.
با سیری در آن دسته از متون علمی و فلسفی که خود ساختارگرا بوده اند و یا به ساختارگرایی پرداخته اند، می توان این تعریف جامع و مانع را از مفهوم ساخت استنباط کرد: «ساخت، شبکه روابط عناصر یک نظام در رابطه متقابل با یکدیگر است که این روابط می تواند طبق قواعد همنشینی و جانشینی صورت های جدید و گوناگونی به خود بگیرد و در عین حال کلیت یک ساخت واحد و ثابت را حفظ کند.»
ریشه های تفکر ساختی را می توان در آرای متفکران متقدمی چون «لایبنیتس» و حتی رواقیون یونان ردیابی کرد، اما در حقیقت حدود یک قرن پیش با انتشار کتاب دوره زبان شناسی عمومی «فردیناندو سوسور» در ژنو بود که تفکر ساخت گرا شکلی دقیق و منظم به خود گرفت و بارور شد.
به نظر می رسد، این جمله سوسور در کتاب زبان شناسی عمومی که «در زبان، تنها تفاوت وجود دارد»، همان نقطه اتکایی را ایجاد کرد که «ارشمیدس» به دنبالش بود تا دنیا را بر آن بنا کند و نفوذ و مقاومت زیاد ساختارگرایی، ریشه در قوت و استحکام این نقطه محوری نظریه زبان شناسی ساختاری سوسور دارد. با بررسی میزان نفوذ ساختارگرایی می توان، تصویری کلی تر و کل نگرتر از این رهیافت به دست آورد.
تفکر ساخت گرایانه به زبان شناسی و نشانه شناسی محدود نشد. این رویکرد به همه جا سرایت کرد. فلسفه، جامعه شناسی، مردم شناسی، نقد ادبی، مطالعات فرهنگی، روانکاوی، فلسفه علم و تاریخ و سایر رشته ها هرکدام به نحوی از ساختارگرایی تأثیر پذیرفتند و درون خود نظریه هایی مبتنی بر دیدگاه ساختارگرا را پرورش دادند و همچنین این رشته های علمی نیز متقابلاً بر ساختارگرایی تأثیراتی گذاشتند و با برقراری روابط بینامتنی، این تحولات را به یکدیگر اشاعه دادند. به عنوان مثال، «لاکان» در حوزه روانکاوی فرویدی ساختارگرایی را بسط می دهد، «لوی اشتراوس» با همین دیدگاه، در انسان شناسی دست به کشف ساختار ناپیدای نظام های خویشاوندی در جوامع قبیله ای می زند و «رولان بارت» در نشانه شناسی و اسطوره شناسی با همین رویکرد، دست به تحلیل می زند.
ساختارگرایی، هم به مثابه یک دیدگاه کل نگرانه و هم به مثابه یک روش، چند دهه یکه تاز دنیای اندیشه بود و در همه جا سلطه خود را پهن کرد. به طور مثال در علوم اجتماعی کارکردگرایی، ملقب به کارکردگرایی ساختاری شد و جالب تر این که تضادگرایان و تحول خواهان مارکسیست نیز که درست در نقطه مقابل اندیشه محافظه کارانه کارکردگرایی و ساختارگرایی قرار دارند، مارکسیسم ساختارگرا را تأسیس کردند.