«انقلاب اطلاعاتی» با تمام منافعی که دارد به طور فزآیندهای دستخوش آسیبهایی در زمینهی نگرش ما به پیرامون اطرافمان و نحوهی کنش ما با دیگران میباشد؛ به طوری که این آسیب برای جامعهی ایمانی، دارای ضررهای دنیوی و اخروی است.
سایت تحلیلی برهان/ زینب گلاب بخش؛ در این روزگار، واژههای جهانی شدن و انقلاب اطلاعات بسیار به چشم میخورد. موضوع جهانی شدن مدتی است کانون توجه عده ای گرفته است. برخی جهانی شدن را این گونه تعریف میکنند: «جهانی شدن به فرآیندی اطلاق میشود که طی آن جریان آزاداندیشه، انسان، کالا، خدمات، و سرمایه دردنیا میسر میشود.[1]» «مانوئلکاستلز» اینگونه اشاره به وضعیت دگرگونهی کنونی دارد: «عصر اطلاعات، جبر تکنولوژیکاست ... جهانی شدن و اطلاعاتپردازی، ساختارهای بنیادین جوامع ما در سرتاسر جهاناند... فضای مجازی هم اکنون این قلمرو همگانی را پدید آورده است.» باید دقت داشت که در پی ارایهی نظریهی جامعهی جهانی و جهانی شدن و یکپارچه شدن آن، طرح بنیان انقلاب اطلاعاتی به وجود آمد. چرا که اگرجهان به صورت یکپارچه و جهانی واحد شود، بایستی اطلاعات و امکانات و هر آنچه در آن نیز هست یکسان و واحد شود تا به طورمشخص بتوان گفت جهانی شدن صورت گرفته است. در این راستا اطلاعات بایستی به سرتاسر کشورها رسیده و منعکس شود که این مورد را انقلاب اطلاعاتی گویند. اطلاعات، حاکم بر جهان است. در ادامه به این موارد بیشتر خواهیم پرداخت. انقلاب اطلاعاتی انقلاب نوین اطلاعاتی به این معنا که تا قبل از رنسانس در غرب، مبنای قدرت، زور، قهر و سلطه بود و هر کس زورش بیشتر بود، قدرتش نیزبیشتر بود. بعد از این دوره، قدرت، زمین شد ولی در پی انقلاب صعنتی اول و دوم در قرون 18 و 19 مبنای قدرت از زمین به ابزار تولید و سرمایه منتقلگردید. به این معنا که هر کس توانایی تولید ابزار و جنگ افزارهای نظامی را داشت، قدرتمندبود و جنگ سرد آمریکا و شوروی نیز بر سر این دو موضوع بود. اما از اواخر دههی 70 میلادی و با ظهور اینترنت وانقلاب در فنآوری اطلاعات و ارتباطات، مقولهای به نام رسانه وارد معادلههای قدرتشد. در مورد رابطهی رسانه و قدرت، سه تئوری وجوددارد: 1. اولین دیدگاه، برخی رسانه را به مشابه ابزاری میدانند که در دست سیاستمداران و صاحبان کمپانیهای بزرگ اقتصادی است و رسانهها به خاطر پر هزینه بودنشان، چارهای جز تن سپردن اصحاب و ارباب قدرت ندارند و اگر چه که تلاش کنند خود را مستقل نشان دهند،اما در اصل آنان، ارگان و نهادی وابسته به این افراد هستند. از این رو طرفداران این نظریه، هر رسانهای را منسوب به جایی میکنند. مثلاً این که روزنامهی «نیویورک تایمز» وابسته به دموکراتها در آمریکاست یا ... 2. دومین دیدگاه، در مورد رابطهیقدرت و رسانه مربوط به کسانی است که رسانه، خود صاحب قدرت و ارادهی کامل برای تولید، انتقال و القای پیام است. به عبارت دیگرطرفداران این نظریه رسانهها راحلقهی مفقودهی زندگی بشر میدانند. 3. سومین دیدگاه، مربوط به تعامل میان قدرت و رسانه است. این نظریه در پی جلوهگر شدن نقاط ضعف دو نظریهی بالا بیان شد که بر رابطهی تعاملی و دوجانبهی قدرت اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی با رسانهتأکید میکند. «به این معنا که رسانه ضمن این که مزدور و سرسپردهی ارباب قدرت نیست در عین حال، سر جنگ و ستیز با چارچوبهای موجود را نیز ندارد.»[2] این رسانه به میزانی که اگاهانه و مستقل تصمیم بگیرد و در تصمیم سازیها ایفای نقش کند، قدرتمند است. اما برای تحقق عصر اطلاعاتمقدماتی لازم است که هر کشور و شخصی که آن را نداشته باشد، از این دایره خارج شده وهمین نشان از عمومی نبودن این مسأله است. چرا که به علتهایمتفاوتی که بعدها ذکر خواهد شد، بسیاری از جوامع، این امکانات مقدماتی راندارند. امکاناتی از جمله سواد، رایانه، ماهواره، تلفن، تلویزیون، لیزر، فیبر نوری، ریزتراشهها و ... افزون بر این برای این که در این عرصهبتوانیم موفق بوده و مسیر رشد و تکامل را طی کنیم، بایستی هم دسترسی به اینتکنولوژیها داشته باشیم و هم دانش به کارگیری از اینتکنولوژی را در هدف مورد نظرمان داشته و به کار ببندیم که این دو عنصر را بسیاری ازجوامع نداشته از این رو تحقق جهانی بر پایهی اطلاعات، مشکلبه نظر میرسد. نکتهی قابل توجه این است که اگر چه تأثیراتی که انقلاباطلاعاتی بر زندگی انسانها میگذارد بهطور گسترده در گرو این است که برخی ضروریات این امر در زندگی افراد وجود داشته باشدمانند: خطوط تلفن و .. - چه این که اگر خط تلفنی نباشد امکان اتصال با دیگران درکشورهای دیگر و ارتباط اینترنتی و در نتیجه انتقال اطلاعات توسط سرویسهای اطلاعاتی وجود ندارد - اما در صورت نداشتن اینها، این طور نیست که زندگی روزانهیانسانها خالی از اطلاعات باشد. در قدیم بسیاری از آموزهها از راه کلام و سینه به سینهمنتقل میشده و اطلاعات نیز از این راه منتقل میشدند منتهی همه از یک مجرای زمینی و انسانی بوده و این امر در یکمحدودهی خاصی است. به این صورت که اطلاعات از دیگر کشورهانمیرسید و اگر میرسید باز هم از راهفردی که به آن جا سفر کرده است به افراد خواهد رسید. منتهی نکتهای که در انقلاب اطلاعاتی وجود دارد، سرعت، گستردگی و بمباراناطلاعاتی است که وجود دارد. این که با اتصال چند ثانیهای، بسیاری از اطلاعات دردسترس خواهد بود و به طور وسیع، امکان خبرگیری وجود دارد و افزون بر این، خود نیزمیتوانیم به تولید اطلاعات - البته به صورتی خاص - بپردازیم. با این همه، زمانی که این ضروریات انقلاب اطلاعاتی موجود باشد، زندگی انسانها، تحت تأثیر قرار گرفته و دست خوش تغییراتی در زمینههای مختلف میشود. برخی از این تغییراتعبارتاند از: 1. به وجود آمدن درک خاصی از دیگران از راه کانال رسانهها، تکنولوژیها و آشنایی با فرهنگ، افکار، رفتار وانتظارهای دیگر ملتها ... 2. ایجاد ارتباط با دیگر انسانها بهوسیلهی رایانه و ویدئو کنفرانسها و ... 3. ایجاد مشارکت جهانی در پخش اطلاعات ... و ... که در این مقاله سعی داریم به بیان دو نمونهیاین تغییرات در روابط انسانی و آموزش بپردازیم. تأثیر انقلاب اطلاعاتی در روابط انسانی انقلاب اطلاعاتی و حضور کاربران مختلف در این فضا، باعث ایجاد روابط انسانی جدیدی میشود که این امر نیز در جای خود قابل بحث است که آیااین نوع رابطهها میتواند جایگزینروابط انسانی خارج از فضای مجازی شود یا خیر. در هر صورت انقلاب اطلاعاتی هم نزدیککننده و ایجاد کنندهی روابط انسانی است و هم دور کنندهی روابط میان افراد است. با انقلاب اطلاعاتی اگر چه که به قول استاد «کمالیپور»، باعث ایجاد قهوه خانههای رایانهای میشود و همین، فضایی برای جمع شدنانسانها، صحبت، گپ و گفتوگو میشود اما، به طور محسوسی روابط چهره به چهره را کاهش میدهد. کارمندان استخدامی جوامع امروز، دور کار بوده و این امر، بهطور محسوسی انسانها را از روابط اجتماعی دور کرده است. جامعهای که در اسلام برای آن اهمیت فوق العادهای قایل شدهاند. به این که حتی نگاه خداوندبه جمع، نگاهی پر برکتتر است تا به فرد. در روایتی از پیامبرگرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) این گونه نقل شده است: «ما تکرهون فی الجماعة خیر مما تحبون فی فرقة، فی الجماعة رحمة و فی الفرقة عذاب.»[3] مشکلات ناشی از کار جمعی که مورد پسند شما نیست، بهتر است از آن چه که در کار انفرادی میپسندید. چرا که در کار جمعی رحمت است و تفرقه موجبرنج است. این دسته روایات، بسیار است که برکت، توفیق و رحمت الهی را بر کار جمعی ونیز حضور در اجتماع مسلمین میداند و از این رو حتی سفارش بهارتباطات چهره به چهره هم شده است. در روایتی از امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) این گونهآمده است: « سَبب الفُرقة الاختِلافُ.» [4] پراکندگی سبب اختلاف میشود. فاصلهی روابط رو در روی انسانی و کم شدن ارتباطات چهرهبه چهره، به عنوان ویژگی مهم عصر ارتباطات بیان شده است و در نتیجهی این کاهش، ایجاد حس بیاعتمادی به دیگراننیز شکل میگیرد. زمانی که انسانها بایکدیگر تعاملهای رو در رو نداشتهباشند، از برخی بایستههای رفتاری اخلاقی فاصله گرفته و گاهاًدچار چالش نیز میشوند. زمانی که در فضای ارتباطات، قدرت بر پایهی اطلاعاتپایهریزی شود و ارتباطات چهره به چهرهکم شده و در نتیجهتعلقات روحی و احساسی بین افراد کمتر شود، چه بسا انسان دستخوش خوی حیوانیت خود شده و خودخواهی را پیشه گیرد و برای نفع شخصی خود، به فروشاطلاعات دیگر انسانها پرداخته تا کسب قدرتیکند. این گونه است که فرهنگ ایثار، از خود گذشتگی، اعتماد، حسن ظن و ... از میان انسانها رخت بر میبندد. چرا کهتمایلهای خود را دیده و رشد خود را در پخش اطلاعات افرادمیداند، از این رو این منفعت طلبی و عدم تعلقات چهره به چهرهو پراکندگی، باعث میشود بر اصول انسانی پا گذاشته و به اصلاحاز منافع شخصی خود به خاطر دیگری نگذرد و در استمرار این روند است که بیاعتمادی بر جوامع حاکم میشود چرا که گوییهمه در صدد برملا کردن اطلاعات شخصی انسانها هستند وجامعهای که پایهاش بر بیاعتمادی باشد، جای ایمن و آرامی برای زندگی نیست. اینها همه از آسیبهای عصرارتباطات است که شاکلهی روحی و روانی انسان و روابط انسانیرا تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو دو ویژگی و مشخصهی مهم عصر ارتباطات، کاهش ارتباطات چهره به چهره و ایجاد احساسبیاعتمادی به دیگران است که هر دوی این دو مؤلفه در کلاممعصومین(علیهمالسلام)، مورد نهی قرار گرفتهاست. آسیبهای انقلاب اطلاعاتی در روابط انسانی زمانی که پایه و مبنای عصر اطلاعات بر اطلاعات است، انسانهای حاضر در این عصر دچار آسیبهایی میشوند که مورد مذمت دین مبین اسلام است. برخی از این آسیبها عبارت اند از: 1. جستوجو در حریم شخصی و احوالات دیگران برای کسب اطلاعات و گسترش و فروش اطلاعات خداوند تبارک و تعالی به طور صریح در قرآن بیان می فرمایند: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن، ان یعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه و اتقوالله ان الله تواب رحیم» [5] ای مؤمنان از بسیاری از گناهان پرهیز کنید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و در کار دیگران تجسس مکنید؛ و بعضی از شما از بعضیدیگر غیبت نکند، آیا هیچ کدام از شما خوش دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد که از آن تنفر دارید؛ و از خداوند پروا کنید کهبیگمان خداوند توبه پذیر مهرباناست. در حدیثى از پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) چنین نقل شده است که فرمودند: «یا مَعْشَرَ مَنْ اَسْلَمَ بِلِسانِهِ وَ لَمْ یُسْلِمُ بِقَلْبِهِ لا تَتَّبِعُوا عَثَراتِ الْمُسْلِمینَ، فَاِنّهُ مَنْ تَتَبَّعُ عَشَراتِ الْمُسْلِمینَ تَتَبَّعُ اللّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعُ عَثْرَتَهُ یُفْضِحْهُ»[6] اى گروهى که با زبان مسلمان شدهاید اما دل شما اسلامرا نپذیرفته است، از لغزشهاى مسلمانان جستوجو مکنید، چرا که هر کس تجسس دربارهیلغزشهاى مسلمین کند، خداوند از لغزش او جستوجو خواهد کرد و هر کس که خداوند از لغزش او جستوجو کند، رسوایش خواهد نمود. و امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) نیز در این باره میفرمایند: «مَنْ بَحَثَ عَنْ اَسْرارِ غَیرِهِ اَظْهَرَاللّهُ اَسْرارَهُ»[7] کسى که اسرار دیگران را تفتیش کند، خداوند اسرار او را بر ملا مىسازد. 2. رواج نمّامی و سخن چینی نمامی و سخن چینی که قالبهایی برای پخش اطلاعات درانقلاب اطلاعاتی میباشند، باعث ایجاد اختلاف و تفرقه میگردد چنانچه قبلتر هم ذکر شد، این اختلافنیز باعث پراکندگی جوامع انسانی میشود. دشمنترین افراد نزد خدا کسانی هستند که برای سخن چینیبین دوستان کوشش میکنند و جمعیتهایمتشکل را پراکنده میسازند و کارشان تفرقهافکنی میان انجمنها و عیبجویی از پاکان و نیکان است. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب»[8] یا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: بله، ای رسول خدا ! فرمود: بدترین افراد آنهایی هستند که به سخن چینی میروند و در میان دوستان جدایی میافکنند و درجستوجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن میگردند. 3. افزون شدن غیبت و گناهان اخلاقی دیگر مانند سوء ظن، کج خلقی، عصبیت، خشم، سرزنش کردن و ... که همهیاینها مورد مذمت دین مبین اسلام میباشد. در روایتی، رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در تعریف غیبت که قالبی برایانتقال اطلاعات در عصر ارتباطات و انقلاب اطلاعاتی است، میفرمایند: «أَتَدرونَ مَا الغیبَةُ؟ قالوا: اَللّه وَ رَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِکرُکَ أَخاکَ بِما یَکرَهُ قیلَ: أَرَأَیتَ إِن کانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن کانَ فیهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم یَکُن فیهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ»[9] آیا مىدانید غیبت چیست؟ عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر مىدانند. فرمودند: این که از برادرت چیزى بگویى که دوست ندارد. عرض شد: اگر آن چه مىگویم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آن چه مىگویى در او باشد، غیبتش کردهاى و اگر آن چه مىگویى در او نباشد، به او تهمت زدهاى. در عصر ارتباطات و اطلاعات، زمانی که بنا، پایه و قدرت بر اطلاعات شد، همه میکوشند تا اطلاعات نابی را از محیط پیرامون خود به دیگران بدهند و همین امر، باعث بروز تجسس در رفتار دیگران، سخن چینی، غیبت و تهمت و به دنبالهی آن دیگر صفات رذیلهی اخلاقی میشود که مورد مذمت امامان معصوم قرار گرفته است. نهی میفرمودند. در عصر ارتباطات و اطلاعات، زمانی که بنا، پایه و قدرت بر اطلاعات شد، همه میکوشند تا اطلاعات نابی را از محیط پیرامون خود بهدیگران بدهند و همین امر، باعث بروز تجسس در رفتار دیگران، سخن چینی، غیبت و تهمت وبه دنبالهی آن دیگر صفات رذیلهیاخلاقی میشود که مورد مذمت امامان معصوم قرار گرفتهاست. چه بسا در بین این انتقال اطلاعات و خرید و فروش اطلاعات، موارد نادرستی هم پیش آید که صحت خبری نداشته و آن گاه است که باب تهمت نیز باز شده و این مورد، اثر مخربی در قلب و روح انسان بر جای میگذارد به طوری که اساسو پایهی ایمان فرد را بر هم میزند. امام صادق(علیهالسلام) این اثر مهم را این گونه میفرمایند: «اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الایمانُ مِن قَلبِهِ کَما یَنماثُ المِلحُ فِى الماءِ»[10] هرگاه مؤمن به برادر [دینى] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان مىرود، هم چنان که نمک در آب، ذوب مىشود. و از بین رفتن ایمان در قلب همان و عدم رضایت پروردگار و جایگزین شدن سختی، بلا، مصیبت و عذاب به جای خیر، برکت و رحمت الهی همان و در پی همین غیبتها، تهمتها و عیبجوییها، افراد به سرزنش یکدیگر خواهند پرداخت کهاین امر، خود نیز عاملی میشود برای گسترده شدن خطاها واشتباهها، چرا که کسی که به معصیتی و خطایی، دیگری را سرزنشکند خود نیز به آن مبتلا خواهد شد. امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَه»[11] ابو عبداللَّه صادق (علیهالسلام) گفت: «هر کسبندهی مؤمنى را به خاطر گناهى سرزنش کند، نمىمیرد تا خودنیز به همان گناه دست بزند.» 4. کینه، عداوت، دشمنی و قساوت قلب در ادامهی تجسس و سخن چینی، پیدا شدن کینه، عداوت،دشمنی و سپس قساوت قلب، از جمله اموری است که مورد مداقه باید قرار گیرد. امامصادق(علیهالسلام) به بیان نکات مهمی در این زمینهپرداختهاند و عامل دشمنی را سخن چینی که جزو ابتداییترین کار در عرصهی خرید و فروش اطلاعات است،میدانند: امام صادق(علیهالسلام): «اِنَّ مِن اَکبَرِ السِّحرِ النَّمیمَةَ یُفَرَّقُ بِها بِینَ المُتَحابَّینِ وَ یُجلَبُ العَداوَةُ عَلَى المُـتَصافِیَینِ وَ یُسفَکُ بِها الدِّماءُ وَ یُهدَمُ بِها الدُّورُ وَ یُکشَفُ بِها السُّتورُ وَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَن وَطىءَ عَلَى الرضِ بِقَدَمٍ»[12] بزرگترین جادو، سخنچینى است؛ زیرا با سخنچینى، میان دوستان جدایى مىافتد، دوستان یک دل با هم دشمن مىشوند، به واسطهی آن خونهاریخته مىشود، خانهها ویران مىگردد و پردهها دریده مىشود. سخنچین، بدترین کسىاست که روى زمین راه مىرود. 5. ظهور فساد، معصیت و منکرات در سطح جامعه زمانی که این نوع رفتارها در جوامع زیاد شود، فساد و انحراف در جامعه افزایش مییابد. چرا که اکثر این رفتارها ریشهی باطنی داشته و از درون به افساد انسانهامیپردازد. زمانی که انسان از درون فاسد شد و رو به تباهیگذاشت، این فسادش در ظاهر و جامعه بروز پیدا میکند. امامصادق(علیهالسلام) ارتباط بین ظاهر و باطن را این گونه بیانمیکنند: «فساد الظّاهر من فساد الباطن و من أصلح سریرته أصلح اللَّه علانیته و من خاف اللَّه فی السّرّ لم یهتک ستره فی العلانیة و أعظم الفساد أن یرضى العبد بالغفلة عن اللَّه و هذا الفساد یتولّد من طول الأمل و الحرص و الکبر، کما أخبر اللَّه عزّ و جلّ فی قصّة قارون فی قوله: وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ. و کانت هذه الخصال من صنع قارون و اعتقاده؛ و أصلها من حبّ الدّنیا و جمعها»[13] امام صادق(علیهالسلام): فساد ظاهر برخاسته از فسادباطن است. آن کس که نهانش را درست کند، خداوند آشکارش را نیز درست خواهد کرد و آنکس که در نهان از خداى بترسد، در عیان پرده از راز او نیفتد. بزرگترین فساد و تباهى آن است که بنده به غفلت ورزیدن از خداوند رضادهد و این فساد از آرزوى دراز و آزمندى و تکبر نتیجه مىشود. 6. عذاب الهی و از میان رفتن رحمت و برکت خداوند به علت معصیتها زمانی که این انحرافها، سوء اخلاقها و معصیتها در جامعه زیاد شود، زمانی استکه رحمت الهی رخت بر میبندد و عذاب خداوند بر انسان نازلمیشود. امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) دراین باره فرمودهاند: «اِذا ظَهَرَتِ الجِنایاتُ ارتَفَعَتِ البَرَکاتُ»[14] هرگاه گناهان آشکار شوند، برکتها از میان مىرود. توجه به این نکته را نیز باید مد نظر داشت که بیاعتمادی که در نتیجهی کاهش ارتباطاتچهره به چهره وخرید و فروش اطلاعات به وجود میآید، خرید و فروش ابزارهایامنیتی از قبیل دوربینهای مخفی، آژیر خطر، چراغهای خطر، قفلهای الکترونیکی، بوقهای هشدار دهنده، نرم افزارهای ضدجاسوسی و ... را پر رونقترین تجارت عصر ارتباطات، قرار داده است که البته این، یک تجارتراکد میباشد چرا که خودمان، به جاسوسی اطلاعات پرداخته و بهتولید نرم افزارهای جاسوسی میپردازیم و از طرفی هزینه کردهتا این اطلاعات به سرقت نرود و به تولید نرم افزارهای ضدجاسوسی روی میآوریم. این تجارت، نه تنها سودمند نیست بلکه باعث رکود اقتصاد نیز میشود و رشد اقتصادی را در پی نخواهد داشت که این مسأله در جای خود قابل بحثمیباشد. افزون بر موارد یاد شده، افرادی که هنوز به یکشاکلهی فکری و ارزشی قوی نرسیدهاند،به خصوص جوانان که در ابتدای کسب بینش هستند، با تکیهیزیادشان بر اطلاعاتی که از رسانههای مختلف به دست میآورند، دچار آسیب در بینش خواهند شد. این آسیب در افکار ونحوهی نگاه ما از جهان و نگرش ما به دیگران و نحوهی کنش و تعامل ما با دیگران بروز خواهد داشت. پس رسانهها میتوانند نقش مهمیرا در بینش افراد بازی کنند. از این رو بایستی قبل از این که ذهن جوانان و یا دیگرمردمان، از آموزههای خدشهدار رسانه واصحاب قدرت پر شود، معیارها، اصول و سنتهای تغییر ناپذیر رابه آنان آموخت تا از این دریچه، آسیب کمتری وارد شود وراههای کسب حقیقت و استفادهی درست وبهینه را از اطلاعات موجود به آنان آموخت و آنان را به مبانی که رسانهها برای نفوذ بر دیگران از آنها استفادهمیکنند، آگاه کرد. در انقلاب اطلاعاتی، به خاطر حاکمیت رسانهها و این کهرسانهها اطلاعات مختلف را به انسانهامیدهند، سه آسیب در این زمینه پیش میآید. این که نگرش ما نسبت به جهان، به اطلاعاتی است که از راهرسانهها به خورد مردم داده شده و همین نگرش، زمینه ساز تفکرو بینش ما نسبت به فرهنگها و جوامع مختلف میشود و همین اطلاعاتی که رسانهها میدهند، نگرش ما را به دیگران نیز میسازد وزمانی که ما نسبت به دیگری، با بینش و نگرش خاصی روبهروباشیم، نحوهی تعامل و کنش ما را نیز تحت تأثیر قرار داده وطبق همان نگرش، به کنش متقابل میپردازیم. اینها همه در اثر بمباران اطلاعات و دادن اطلاعات توسط رسانهها میباشد. به عبارت دیگر جهان و انسانهای پیرامون خود را از دریچهی رسانهها میبینیم. *نتیجه انقلاب اطلاعاتی، دارای فوایدی است، اما با تمام این سودمندیها، مهمترین وجه زندگی اجتماعی که همان گستردگیروابط انسانی و ارتباطات چهره به چهره است را به طور فزآیندهای دست خوش آسیب قرار میدهد. آسیبهایی که در زمینههای نگرش ما به جهان،دیگران و نحوهی کنش متقابل ما با دیگران است. به طوری که این آسیب برای جامعهی ایمانی، نه تنهادارای ضررهای دنیوی است بلکه جلب کنندهی عذاب و ضررهای اخروینیز هست. پس بایستی با توجه به نقیصههای بسیاری که یاد شد، راهکارهایی را برای حفظ روابط رو در روی انسانی و گسترش اخلاقیات و نهادینه ساختن اینها به صورت ملکه در انسانها، یافته و عملی سازیم.(*) پینوشتها: 1. . http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D8%AF%D9%86+%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C+%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA&SSOReturnPage=Check&Rand=0 2. برگرفته از http://www.shaaer.com/articles/viewarticle-28177.aspx 3. متقی هندی، کنز العمال، مؤسسه الرساله بیروت، ج3، ص266 . 4. غرر الحکم و درر الکلم ، ص:466 . 5. سوره حجرات ، آیه 12. 6. اصول کافى، ج2، صفحه 354، حدیث 4 7. شرح غررالحکم، ج 5، صفحه 371، حدیث 8799 8. کافی ج2، ص369 9. الترغیب والترهیب، ج3، ص515، ح31 10. کافی ج2، ص356 11. کافى، ج 2، ص 361، ح 1 12. بحارالأنوار، ج 63، ص 21، ح 14 13. الحیاة با ترجمه احمد آرام ج4 ص : 35 14. غررالحکم، ح4030 * زینب گلاب بخش؛ محقق و نویسنده