غیبت کردن یعنی، پشت سر کسى سخن گفتن و بدگویى کردن و براى او عیب و ایراد شمردن و این، از زشتترین و ناپسندترین عیبهایى است که بعضى از افراد، دچار آن هستند.
صریحترین آیات در نکوهش غیبت که آن را گناهى کبیره دانسته، این آیه از سوره حجرات است: یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه.
اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى گمان ها در حق یکدیگر بپرهیزید که برخى از گمان ها گناه است و درباره یکدیگر تجسس نکنید و برخى از شما از دیگرى غیبت نکند. آیا هیچ یک ازشما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ البته از آن کراهت دارید.
یکى از راه هاى شناخت بزرگ بودن گناه، مقایسه آن با دیگر گناهان بزرگ (معاصى کبیره) است. در این آیه، غیبت، با خوردن مردار مقایسه شده که از گناهان بزرگ به شمار مى رود. اگر مردار، گوشت گوسفند باشد، حرام است؛ چه رسد به این که گوشت انسان باشد و از آن مهمتر این که انسان با مرده، رابطه برادرى هم داشته باشد. از این مقایسه مى توان دریافت که غیبت تا چه اندازه زشت و ناپسند است!
از رسول خدا (ص) چنین روایت شده است: ان الغیبه اشد من الزنا. به درستى که غیبت کردن از زنا بدتر است.
راه دیگر براى شناخت بزرگ بودن گناه، بیم و وعید الاهى به عذاب دردناک است. آن جا که خداوند، جزاى رفتار زشتى را عذاب دردناک معرفى کند، آن رفتار از گناهان بزرگ خواهد بود.
حضرت رضا (ع) از پدر بزرگوارش موسى بن جعفر (ع) نقل مى کند که امام صادق (ع) فرمود: ان الله یبغض البیت اللحم. خداوند خانه اى را که در آن گوشت وجود دارد، دشمن مى دارد.
به امام عرض کردند که ما گوشت را دوست داریم و خانه هایمان از آن خالى نیست. حضرت فرمود: انما البیت اللحم البیت الذى تؤکل فیه لحوم الناس بالغیبه. خانه گوشت، خانه اى است که در آن گوشت مردم با غیبت، خورده مى شود.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: الغیبة جهد العاجز؛ غیبت کردن، آخرین تلاش آدم ناتوان است. غیبت کردن یعنی، پشت سر کسى سخن گفتن و بدگویى کردن و براى او عیب و ایراد شمردن و این، از زشتترین و ناپسندترین عیبهایى است که بعضى از افراد، دچار آن هستند.
کسى که غیبت میکند، بدون شک آدم ناتوان و بى جرأتى است. زیرا همین که مى نشیند و پشت سر دیگران بدگویى مى کند، نشان مى دهد که جرأت ندارد با آن افراد روبرو شود و حرف خود را، پیش روى آنها بر زبان آورد و چون در خود، قدرت و جرأت روبرو شدن با آن افراد را نمى بیند، آخرین تلاشى که مىتوان به کار ببرند، این است که به وسیله بدگویى کردن در پشت سر، انتقام خود را از آنها بگیرد و به اصطلاح دل خود را خنک کند.
حال آن که یک مسلمان مؤمن واقعى، اگر نسبت به کسى ایراد و انتقادى داشته باشد، باید بر اساس جرأت انسانى و اخلاق اسلامى، رو در روى آن شخص، ایراد و انتقاد خود را بر زبان آورد، بدون ترس و واهمه، او را امر به معروف و نهى از منکر کند.
اگر هم، ایراد و انتقادش درست نباشد و فقط از حسادت و تنگ نظرى سرچشمه گرفته باشد، هرگز نباید پشت سر کسى که از او شایسته تر بود و به پیشرفت و ترقى رسیده است، بدگویى کند و خود را در جامعه، رسوا و بى اعتبار سازد.
استماع غیبت غیبت زمانى تحقق مى یابد که شنونده اى وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت، همانند گوینده آن، در تحقق غیبت نقش دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز مىشود.
با این وصف، فقیهان «گوش دادن» به غیبت را هم از لحاظ شرعى حرام دانسته اند و از این نظر اختلافى بین آنها نیست.
پیامبر گرامى(ص) فرمود: السامع للغیبه احد المغتابین. گوش کننده غیبت یکى از دو نفرى است که غیبت مى کند.
رد غیبت هر جا رفتار زشت و امر حرام باشد، بر هر مسلمان واجب است از منکر نهى کند و این مسأله به غیبت اختصاص ندارد، اما در این جا افزون بر نهى از غیبت، رد آن و دفاع از غیبت شونده نیز لازم است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: من رد عن عرض اخیه بالغیب کان حقا على الله ان یعتقه من النار. کسى که (بدگویی) را از برادر مؤمنش در غیاب او دور کند، سزاوار است خداوند او را از آتش برهاند.
کفاره غیبت توبه از گناهان واجب است و هر مسلمان باید بى درنگ از گناه خود پشیمان شده، توبه کند و اگر موفق به توبه نشود و از دنیا برود، در صحنه قیامت با گناهان بسیار خود رو به رو خواهد شد و هیچ گریزگاهى نخواهد داشت.
انسانى که غیبت مى کند، مرتکب گناهى بزرگ شده و بر او واجب است که بلافاصله توبه کند.
استحلال و استغفار «استحلال» به این معنا است که شخص غیبت کننده، نزد کسى که از او غیبت کرده است برود و از او حلالیت بطلبد، و «استغفار» یعنى که شخص غیبت کننده پس از ارتکاب غیبت، از خداوند آمرزش بخواهد.
فقیهان درباره حکم «استحلال و استغفار» از غیبت، احتمال هایى را مطرح کرده اند؛ از جمله این که اگر بر «استحلال» مفسده اى مترتب نباشد و دشمنى و کدورتى پدید نیاورد یا آن را بیش تر نکند، باید انجام شود؛ اما اگر موجب مفسده اى شود، فرد فقط باید استغفار کند چه بسا اگر غیبت کننده به قصد طلب حلالیت، رفتار ناشایست خود را براى کسى که از او غیبت کرده، بازگوید، بذر دشمنى و کینه را در دل او بکارد. به هر حال، از نظر فقهى احتیاط آن است که از شخصى غیبت شده، استحلال کند تا توبه او مقبول افتد.
برخى فقیهان شرط قبولى توبه را استحلال مى دانند؛ بر این اساس، شخص غیبت کننده باید از کسى که غیبتش را کرده، حلالیت بطلبد و تا آن شخص او را نبخشاید، آمرزیده نمى شود.
از پیامبر گرامى(ص) نقل شده است: یا اباذر! ایاک و الغیبه و الغیبه لاتغفر حتى یغفرها صاحبها.
اى اباذر! از غیبت بپرهیز غیبت آمرزیده نمى شود، مگر این که شخص غیبت شده آن را ببخشد.