شما که نماز مىخوانى چرا منشى دختر به این زیبایى آوردهاى؟ مىگوید: آقا در من اثر نمىکند. دروغگو! در صورتى راست مىگویى که پروردگار تو را مرد خلق نکرده باشد.
قرآن مجید و روایات در مسأله خودسازى به بهترین صورت مطابق با فطرت و عقل، عباد الهى را راهنمایى کردهاند.
در قرآن مجید خودساختهها با آیاتى شناسانده شدهاند که همه مىتوانند با اوصافى که خدا براى آنها بیان کرده است، مایههاى خودسازى را از آن اوصاف بگیرند. در روایات و اخبار هم همین طور است.
وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) قطعه بسیار مهمى در همین زمینه دارند. در مقدمه فرمایش، امیرالمؤمنین(ع) سه هشدار جالب مىدهند، تا انسان گرفتار بعضى از برنامهها نشود. البته انسانهایى که عاشق تربیت و ادب خودشان هستند.
قرآن هم مىفرماید این حرفها براى کسى است که: « لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ » یا رفته و این مایهها را کسب کرده است، یا گوشش را آماده کرده که این مایهها را بشنود.
اما اگر کسى علاقه نداشته باشد، عاشق نباشد، پاى وجود او براى ظهور مسائل الهى پیش نمىرود و پاى قلب او، در این راه قدمى بر نمىدارد.
هم و غم چهارپایان حجت الاسلم والمسلمین شیخ حسین انصاریان در ادامه سخنانشان درباره "وسائل هدایت" میگوید: در جمله اول، حضرت مىفرماید:« إن البهائم همُّها بطونُها » تمام حیوانات و چهارپایان، همت، اراده و خواسته آنها متمرکز در شکمشان است. کل هدف و لذتها را در این عالم فقط در این مىبینند که بخورند.
شکمشان که پر مىشود، یک سلسله توابعى دارد؛ خواب، استراحت، چاق و قوى شدن، شهوت رانى. نهایت کارشان هم این است که یا در همین بیابانها بمیرند، یا حلال گوشتهاى آنها به دست انسان بیافتند و در قصابخانه به آخر کار برسند.
در این جمله این هشدار را مىدهد که عاشقان ادب و تربیت! مواظب باشید که درونتان، یا اوضاع و احوال زمان و اطرافیان، یا شیاطین و خناسان، همت و اراده شما را به طرف شکم جهت ندهند.
تسلط حیوانات وحشى بر یکدیگر « و إن السباع همُّها العدوان على غیرها ». تمام درندگان عالم هم همتشان این است که با چنگ و دندان و قدرتشان به زیر دستشان مسلط شوند، و بود و نبود او را ببرند.
شیر، گرگ، پلنگ، روباه، آنهایى که جزء خانواده درندگان هستند، تمام همت و اراده و قدرتشان در این است که ضعیفتر از خود را بچاپند، شکمش را پاره کنند، لقمه را از حلقش بیرون بکشند و ببرند.
مواظب خودتان باشید! اگر پاى ادب و سلوک الى الله و طى مسیر معنا در کارتان نباشد، تبدیل به درنده مىشوید. یک نفر هستید، اما هیتلر مىشوید که یازده سال بیشتر روى صندلى ننشسته، نزدیک به پانزده میلیون نفر را تکه تکه کرد. این همه خون از گلوى بشر روى زمین ریخت. هیچ کدام را هم نمىشناخت.
یا چنگیز خان مغول، خودش در جنگها شرکت کرد، تیمور گورکانى، آتیلا، نرون، فرعون، نمرود، یا در زمان خودمان، طاغوتها دارند مردم را تکه پاره مىکنند، کشتهها هم به قاتلها هیچ ظلمى نکردهاند.
امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: مواظب باشید، خودتان را رها نکنید، اگر رها شوید، بخواهید یا نخواهید، درنده مىشوید. حد ضعیفتر آن، بخواهید یا نخواهید چهارپا و بهائم مىشوید. این هشدار براى این است که مردم مواظب خودشان باشند.
هم و غم جنس زن جمله سوم:« و إن النساء ». البته این زنانى که امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید، یک تعدادى از خانمها قهرا مستثنى هستند، و جمله امیرالمؤمنین(ع) همه زنان را در برنمىگیرد.
مثلاً در ایام جنگ جمل، حضرت راجع به خانمها منبر و کلمات قصار و نامه دارند، این نامهها یا جملات قصار یا منبرشان را نباید برداشت و روى منبرها بر سر کل خانمها داد کشید. معلوم است که در جمل، خطاب حضرت راجع به جنس زن، متوجه عایشه است. ولى همه زنان اسلام که عایشه نیستند.
قسم دادن خدا به زنان پاک در شب احیا در بین زنانِ الهى، ما آسیه همسر فرعون را داریم که در شب احیا چند میلیون شیعه قرآن روى سر مىگذارند و به پروردگار مىگویند: « اللهم بحقّ هذا القرآن و بحقّ من أرسلته به و بحقّ کل مؤمنٍ مدحته فیه ». یکى از آنهایى که در قرآن سرگرفتن، مردم خدا را به او قسم مىدهند که ما را بپذیر، آسیه، زن فرعون است.
زنان نمونه در قرآن ما مریم، خدیجه، زینب کبرى(ی) را داریم، اسم فاطمه(س) را نمىبرم، چون او هم وزن انبیا(ع) است. آنجا کسى صحبت نمىتواند بکند. حضرت امّ کلثوم، حضرت رباب و زنان دانشمند باکرامتى را داریم. زمان خودمان، خانم مجتهده امین را داشتیم که بزرگان دین به او اجازه اجتهاد داده بودند.
ارزش دادن اسلام به زنان با ایمان « و إن النساء همهنّ زینة الحیاة الدنیا و الفساد فیها ». یک مشت انسان هم در جنس زنان هستند که تمام همت اینها دستبند و گلوبند و گوشواره و آرایش و خودنمایى و عشوه و ناز و طنازى است، و بعد هم « و الفساد فیها » بیرون آمدن از خانه، براى به لجن کشیدن یک مملکت.
امیرالمؤمنین(ع) حرفش را با زینت تنها تمام نکرد، بلکه گفت: « و الفساد فیها ». به ما مردها گفت: حیوان و درنده نشوید، اگر خودتان را رها کنید، بخواهید یا نخواهید، به طرف حیوان شدن و درنده شدن مىروید.
اما به جنس زن که رو مىکند، مىفرماید: شما یک جنسى هستید که:« الجنةُ تحت أقدام الأمهات » بهشت زیر پاى مادران است. در طایفه شما مریم، خدیجه، زینب و آسیه به وجود آمدهاند، شما جزء آن زنانى نشوید که خود را رها کرده و در رها شدن، کالاى شهوات مردم خبیث، پلید و آلوده شدند.
کالا بودن زن در فرهنگ غرب اگر زنها را نداشتند، فیلمها، مجلات، ویدئو و اجناسشان در دنیا فروش نداشت. اگر آنها را نداشتند، مردم بىبند و بار نمىشدند که در غارت شدن منابعشان، به بىخبرى بگذرانند. ملتى که اول شب را تا سحر در آغوش زنان نامحرم و مجالس رقص و شهوات هستند، فردا هم با بىخوابى مىخواهند سر کار بروند، همه چیزشان را هم غارت بکنند، کارى به این حرفها ندارند، منتظر است در روز پول گیر بیاورد و شب دوباره در آغوش نامحرم برود، مىگوید: به جهنم که چه بلائى سر این مردم و زمینها و معادن و دین و مملکت و قرآن و فرهنگشان مىآید.
مراعات زن در هنگام حضور در اجتماع « و إن النساء همهنّ زینة الحیاة الدنیا و الفساد فیها ». خانمها! شما لباس زیبا براى جلوهگرى در بیرون نپوشید. جورابى که چشم جوان را جلب کند، کفشى که صدا مىدهد، راه رفتنى که صداى النگو و گلوبندتان را در آورد، قرآن مىگوید: نپوشید. صریح قرآن است.
نامحرمى که مىدانید تقوا ندارد، وقتى تلفن مىکند یا در مىزند، در قوم و خویش خودتان است و او را مىشناسید، با صداى طبیعى خدا داده با او حرف نزنید، تو دارى حرف مىزنى و او دارد در خیالش زنا مىکند.
شما که نماز مىخوانى و روزه مىگیرى، چرا منشى دختر به این زیبایى آوردهاى؟ مىگوید: آقا در من اثر نمىکند. دروغگو! در صورتى راست مىگویى که پروردگار تو را مرد خلق نکرده باشد.
اى اهل دین! تو چرا؟ همه، چرا همسرت را در بیمارستانهاى زنانه نمىبرى؟ چرا دخترتان نرود که درس بخواند، تا دکتر خانمها بشود، چرا؟ یک مدیر اسلامى که منشى زن نباید داشته باشد. او را بفرست در یک اتاق در بسته کاغذهایى که باید تایپ کند، برود تایپ کند. نه تلفن شصت میلیون جمعیت را جواب بدهد. تمام این گناهان را در قیامت خدا در پرونده تو هم مىنویسد.