سلام خواهر بزرگوارم
مدتهاست که قصد دارم با تو چند جمله ای درد دل کنم و حرفهایی را برایت بگویم که شاید نتوان آنها را به شکل شفاهی و رودررو و یا در جمع بیان کرد.احتمالا حدس زده باشی که با تو از چه موضوعی می خواهم سخن بگویم ؛ آری... در مورد پوشش و حجاب . می دانم...می دانم که ممکن است تمام حرفهایی را که می خواهم با تو بگویم قبلا شنیده باشی؛می دانم که ممکن است خیلی ها به تو در این مورد تذکر داده باشند؛اما خواهشم از تو ...این است که حتی اگر جملاتم برایت تکراری بود ،آنها را تحمل کنی و بخوانی ، و خواهش بزرگترم این است که به این جملات،چند دقیقه ای فکر کنی.
خواهرم
خیلی وقت ها وقتی تو را در دانشگاه می بینم ،وقتی می بینم که حجابت کامل نیست و آنگونه که احکام خداوند و دین اسلام از تو خواسته ،خود را نپوشانده ای ،وقتی می بینم که چشمهای هرزه از این سوی محوطه تا آنسوی آن ،و از این طرف راهرو تا انتهای آن تو را تعقیب می کنند،افکارم به هم می ریزد.بارها پیش آمده که در چنین شرایطی خواسته ام تو را صدا کنم و بگویم:«ببخشید ...خانم...می تونم چند دقیقه وقتتون رو بگیرم؟» تا این جمله بهانه ای شود برای اینکه سر صحبت را با تو باز کنم و انتقاداتم را به وضع پوشش تو بگویم اما...اما هر بار دست دست کرده ام و فرصت از کف رفته است .اکثر اوقات هم شرایطش مهیا نبوده و مثلا از نگاه های معنادار دیگران ترسیده ام (که البته قبول دارم که ترس بیجایی است) و یا وجود تو در جمع چند نفره باعث شده است که نگران تاثیر منفی نهی از منکر باشم و گاهی هم نگران برخورد تند تو بوده ام.
خواهر خوبم
حق بده که وقتی یک پسر هرزه با نگاه ها و رفتار زننده اش از کنار تو می گذرد و یا به تو توجه می کند ، این بی انصافی است اگر ما تمام تقصیرها را از طرف او بدانیم و تو را تبرئه کنیم.با عرض معذرت مطمئن باش همانقدر که او مقصر است تو هم مقصر هستی و مستحق انتقاد و حتی سرزنش! امیدوارم از من رنجیده خاطر نشوی ولی باور کن کوچکترین سهل انگاری تو در پوشش ،آرایش و رفتارت می تواند چشم و دل یک پسر را گرفتار کرده و او را به ورطه ی گناه کشانَد.می دانم ... می دانم که تو به هیچ وجه قصد به گناه انداختن کسی را نداری و اصلا چنین انسانی نیستی ، می دانم که فقط دوست داری ظاهر آراسته و خوشتیپ و خوش رنگی داشته باشی و هیچ منظور بدی نداری ولی موضوع این است که اینها ،به هیچ وجه نمی تواند دلایل مناسبی برای اجرا نکردن حکم صریح خداوند و ائمه اطهار (علیهم السلام) در مورد حجاب و پوشش باشد.از طرف دیگرمطمئن باش که آراستگی ،و زیبایی واقعی و «آرامش بخش» در حجاب و پوشش کامل است،زیرا این حجاب است که تو را در اوج زیبایی و نجابت،دست نیافتنی تر می کند و تاریخ ثابت کرده است هر آنچه که دست نیافتنی و کمیاب شود، ارزشمند و گرانبهاتر می شود.چرا که «آرزو» از آن جهت آرزوست که رسیدن و دست یافتن به آن دشوار و سخت است.
خواهر عزیزم
می دانم و خوب درک می کنم که وقتی در خیابان راه می روی آنقدر خانم بدحجاب و کم حجاب اطرافت هستند و از کنارت رد می شوند و یا مقابل ویترین مغازه ها در حال تماشای اجناس هستند که گاهی اشتباها به این نتیجه می رسی که اصلا شکل درست لباس پوشیدن همین است و من و امثال من که به رعایت حجاب تاکید داریم اشتباه می کنیم ولی مطمئن باش که اینطور نیست و فراگیر شدن یک عمل زشت و حرام نمی تواند انجام آن را توجیه کند.خواهرم ؛می دانم که اگر بخواهی پوششت را تغییر دهی ،باید منتظر شنیدن سخنان تلخ و خنده های معنادار بعضی از اطرافیانت باشی و می دانم که ممکن است برایت سخت باشد که با شرایط جدید زندگی کنی اما این را هم بدان که بهترین و پایدارترین تغییر،تغییری است که به نرمی و آهستگی اتفاق بیفتد ،اما نباید این آهستگی و نرمی ،رنگ و بوی فراموشی به خود بگیرد و به قدری طولانی شود که هیچ تغییری اتفاق نیفتد.پس لزومی ندارد که تو در همان لحظه اول به حجاب برتر روی بیاوری ولی این شدنی است که تو در گام اول ،این بار که صبح جلوی آیینه می ایستی با خود تصمیم بگیری که دیگر از امروز تمام گیسوانت را پنهان کنی و آنها را فقط برای کسی نمایش دهی که قرار است تمام قلب تو را تسخیر کند و محرم تو باشد.در گام بعد می توانی از آرایش چهره ات بپرهیزی و ...
خواهرم؛ خوب می دانی که سعادت واقعی در گروی تقوای الهی است و تقوا یعنی اینکه من و تو در مواجهات با مسائل زندگی به گونه ای رفتار کنیم که خداوند در حضور فرشتگانش به ما افتخار کند و از ما راضی باشد و در این میان اینکه مردم چه می گویند و یا چگونه قضاوت می کنند مهم نیست چرا که رضای خداوند کاملا بر رضایت انسانها ارجحیت دارد.
خواهر خوبم
امیدوارم این بار و هربار وقتی جلوی آیینه می ایستی تا چهره ات را برای غیر همسرت آرایش کنی ، و یا موهایت را طوری مرتب کنی که از مقنعه بیرون باشد ، حضور خداوند و نارضایتی او را از این کار به یاد بیاوری و از این عمل خودداری کنی.امیدوارم این بار و هربار وقتی برای خریدن مانتو و یا هر لباس دیگر به فروشگاه می روی و مانتویی را می پوشی که تنگ و کوتاه است به یاد این جمله بیفتی که :«ممکن است وقتی من این مانتو را می پوشم یک جوان نامحرم با دیدن من به گناه بیفتد و خداوند از این موضوع آزرده شود» و به خاطر رضای خدواند از خریدن آن منصرف شوی .امیدوارم این بار و هر بار که در جمع چند نامحرم چه در کلاس و یا هر جای دیگر صحبتتان گرم می شود،وقتی کار به شوخی و خنده با نامحرم می رسد به یاد حرام بودن شوخی زن و مرد نامحرم در احکام اسلام بیفتی و راه تقوا و عفت پیش بگیری و از این کار خودداری کنی.
خواهرم از این که سَرَت را درد آوردم عذرخواهی می کنم .قصد من این بود که با لحنی خوش و محترمانه با تو صحبت کنم که امیدوارم اینطور بوده باشد.تو را به خدا می سپارم و برایت آرزوی موفقیت دارم.
منبع : وبلاگ " هما "