ارگان حلقه لندن روز فردای انتخابات مجلس نهم را روزی نحس برای جبهه اصلاح طلبان توصیف کرد. جرس نوشت: از آن روز نحس، گروهی از اصلاح طلبان بیش از پیش سکوت پیشه می کنند تا پایان خود را در ابهام نگه دارند.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز چهارشنبه خود نوشت: شوربختانه وضع اپوزیسیون خیلی خراب تر از سال 88 است یک رسانه وابسته به شماری از دست اندرکاران فتنه 88 تصریح کرد امکان بازسازی آن پروژه به هیچ وجه در ایران فراهم نیست. پایگاه اینترنتی «میهن» درباره برخی بلوف های گاه به گاه اپوزیسیون مبنی بر تدارک آشوب نوشت: این زمزمه ها احتمالاً شیرین است اما آنچه دیده نمی شود تحلیل راهبردی منطقی و غیراحساسی است و در این صورت شوربختانه بسیار محتمل است که یا چنین بازگشتی اصلاً صورت نگیرد و یا هزینه های آن سنگین تر از فوایدش باشد. نباید از وجود نارضایتی در جامعه که همیشه بوده نتیجه بگیریم که می توان آن را به اعتراض تبدیل کرد. فاصله تحمل ناپذیر و شوک آور وجود ندارد. نویسنده ادامه می دهد: یکی از عوامل حادثه سال 88، عدم وحدت درونی نخبگان در حاکمیت بود. این وضعیت به دلیل یکدست سازی حاکمیت و از جمله تضعیف شدید هاشمی رفسنجانی، تا حدود زیادی کمرنگ شده است. اپوزیسیون اکنون نمی توانند روی حمایت هیچ بخش قابل توجهی از نخبگان حاکم حساب کنند و از این رو وجود انگیزه و امیدواری لازم برای نتیجه بخش بودن حرکت خیابانی جای سؤال است. همچنین در کارکرد حاکمیت و سرکوب آن هیچ بحرانی به وجود نیامده است که بتوان از آن سود جست. میهن همچنین تصریح کرد: حاکمیت به هیچ وجه نه در وضعیت فرسودگی نهاد سرکوب است و نه در تردید و نوسان درباره این امر بلکه مداوماً در حال ارسال پیام عدم تحمل ]آشوب طلبی[ است. اما مهم ترین چالش پیش روی ما، نبود چشم انداز روشن است. اعتراضات سال 88 برای ابطال انتخابات بود و در روز عاشورا به «تغییر نظام» رسید. امروز که هیچ کدام از چشم اندازهای عقب نشینی و سرنگونی حاکمیت در دسترس نمی نمایند، چگونه می توان انتظار داشت تا افرادی ریسک حرکت خیابانی را بپذیرند؟ فردای نحس برای جبهه اصلاحات ارگان حلقه لندن روز فردای انتخابات مجلس نهم را روزی نحس برای جبهه اصلاح طلبان توصیف کرد. جرس نوشت: از آن روز نحس، گروهی از اصلاح طلبان بیش از پیش سکوت پیشه می کنند تا پایان خود را در ابهام نگه دارند؛ گروهی به دامن نهادهای اجتماعی برمی گردند؛ گروهی به دامن اپوزیسیون برانداز ریزش می کنند و عده ای نیز شکست طلبی می ورزند. جرس اضافه می کند: شکست طلبان، بخشی از سیاستمداران و فعالان سیاسی و رسانه ای خواهند بود که تاب و توان بازگشت به نهادهای مدنی را ندارند. پس؛ شکست اصلاحات را پشتوانه توجیه های شکست طلبانه می کنند و شکست اصلاح طلبی را به اصلاح طلبی دینی و- حتی اخلاقی- پیوند می زنند. جرس افزود: شکست طلب، از به پایان رسیدن سیاست به جنگ می رسد. ظاهراً از تهاجم نظامی به کشورش حمایت نمی کند اما مخالفتش را با هزار و یک اما و اگر همراه می کند. غرور ملی و وجدانش با دخالت بیگانه مخالف است اما از فرط شکست! در مفهوم «بیگانه» و «دخالت» تجدیدنظر می کند. دویچه وله آلمان نیز در گزارشی درباره مواضع منافقانه افراطیون مدعی اصلاحات نوشت: این جریان سیاسی اکنون با صراحت بیشتری از عدم مشارکت در انتخابات سخن می گوید و به مشارکت منفی دعوت می کند و انتخابات را فرمایشی می خواند. بخشی از اصلاح طلبان ناامیدانه از پایان پروژه رفورم می گویند. در میان این جریان هنوز هم افرادی هستند که امیدوارند فشارهای خارجی، حاکمیت را وادار کند تا میدان بازی را به آنها بسپارد. رفقا پشت درهای بسته خود را برای کی بزک می کنند؟ «هدف اپوزیسیون باید جلب اعتماد مردم ایران باشد نه آراستن خود برای جلب توجه بیگانگان. برخی جلسات پشت پرده اپوزیسیون در لندن و پاریس و استکهلم، پنهانکاری محفلی عده ای انگشت نما برای گرفتن تسهیلات مالی و کلاهبرداری است.» این مطلب را پایگاه ضد انقلابی گویانیوز عنوان کرد. گویانیوز همچنین نسبت به تکرار پروژه «الماس فریب» هشدار داده و نوشت: پروژه الماس فریب طراحی شده توسط یکی از سربازان نه چندان گمنام امام زمان به نام سردار سیدرضا مدحی که نطفه آن در زهدان بخشی از اپوزیسیون «مشتاق» سال گذشته در پاریس تکوین جنینی پیدا کرد، نمونه بارزی از «هول حلیم تو دیگ افتادن ها» بود. متأسفانه علیرغم هشدارهای کنشگران و تحلیلگران سیاسی، فاز دوم آن پروژه با تغییر اسم و تشکیل یک جلسه محرمانه در لندن به کار خود ادامه داد. نویسنده درباره نشست های اپوزیسیونی ادامه می دهد: پروژه های «غیرشفاف» با دگردیس های ظاهری و صرف هزینه های فراوان وارد فازهای جدیدی می شوند. نگارنده به دفعات در زمینه مضرات پنهان کاری محفلی و نفی آلترناتیوسازی غیرشفاف توسط محافل کهنه کار و خودشیفته مقاله نوشته و سخن گفته ام. جلسه بسته و خصوصی و غیرشفاف اخیر در استکهلم به روال پروژه های سنوات گذشته به لحاظ امکانات مالی مشکلی نداشت. اما نقص بنیادین، نه در مسئله مالی، بلکه شیوه نگرش و عملکرد سیاسی می باشد که عده ای انگشت نما خود را در موقعیتی قرار می دهند تا بتوانند دیگران را با ارائه تسهیلات مالی جذب کرده و از نمد این نوع گردهمایی ها برای خود کلاهی ساخته و نهایتاً آن را سر ملت بگذارند. در ادامه این تحلیل، سؤالات متعددی بی پاسخ مانده است. عنوان می شود که نقش اصلی نشست، تشکیل کارگاه آموزشی است. حال باید پرسید کسانی که قریب به سی وسه سال در کارگاه باز جوامع آزاد درس کثرتگرایی و پلورالیسم را فرا نگرفته اند، چگونه از درب خروجی یک کارگاه بسته دو روزه دمکرات و شفاف بیرون خواهند آمد؟ ایراد دیگر به ادعای برگزارکنندگان در مورد ماهیت غیرانتفاعی و غیر دولتی مؤسسه میزبان وارد است. برخلاف ادعای دعوت کنندگان این جلسه، مؤسسه «ایده آ» یک مؤسسه دولتی با بودجه دولتی است. آیت الله خامنه ای داغ تسلیم ایران را به دل غرب می گذارد صدای آمریکا گفت: تا زمانی که آقای خامنه ای تصمیم گیرنده نهایی و حاضر در صحنه است، تحریم ها و فشارهای غرب نمی تواند ایران را وادار به تسلیم کند. این رسانه آمریکایی با مرور تحریم های غرب گفت: تنها راهی که تحریم ها می تواند مؤثر واقع شود این است که گروهی در ایران دست ها را بالا بگیرند اما تا زمانی که آقای خامنه ای تصمیم گیر نهایی است،چنین اتفاقی امکان پذیر نیست و جمهوری اسلامی عقب نشینی نخواهد کرد. از سوی دیگر روزنامه لس آنجلس تایمز در گزارشی نوشت تشدید تحریم ها علیه ایران خطرناک است و می تواند به جای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران، نتیجه عکس داشته باشد و احساسات ضدغربی مردم ایران را شدت بخشد. روزنامه آمریکایی افزود: این خطر نیز وجود دارد که موضوع تحریم اقتصادی و آثار آن، باعث شکاف بیشتر میان کشورهای عضو ائتلاف با غرب شود. روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نیز مواضع آمریکا و غرب در قبال برنامه هسته ای ایران را شدیداً ریاکارانه خواند و نوشت: غرب در زمان رژیم پهلوی پذیرفته بود ایران را به بمب اتمی مسلح کند. رابرت فیسک با اشاره به متهم شدن ایران به تروریسم و ساخت سلاح اتمی نوشت: بد نیست به تاریخ فعالیت های هسته ای ایران نگاهی بیندازیم. در زمان سلطنت پهلوی، شاه متحد قدیمی آمریکایی ها و انگلیسی ها بود او می گفت ما هم تسلیحات اتمی را می خواهیم. در آن زمان غرب به راحتی موافقت کرد و هیچ کس بر شاه ایران خرده نگرفت. این آلمانی ها با تجهیزات زیمنس بودند که به ایران آمدند و کلنگ بوشهر را زدند و نه روس ها. پس از هشت سال جنگ تحمیلی بر ایران از جانب عراقی که ما مجهزش کردیم بود که قفل تأسیسات بوشهر گشوده و فعالیت ها از سر گرفته شد. از همان زمان هم غربی ها تلاش ایران برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای را ابزاری کرده و دائماً با آن بر تهران سخت گرفتند. ایندیپندنت با اشاره به متهم شدن ایران می افزاید: مشکل اینجاست که ایرانی ها جنگ های اخیر خود را بدون شلیک حتی یک گلوله برده اند. این جورج بوش و تونی بلر بودند که صدام حسین را که دشمن شماره یک ایران در منطقه بود نابود کردند. دشمنان ایران را در عراق کشتند و البته دوستان عرب ما نیز همچنان به امتیازگیری از ما به این بهانه که ما سنی هستیم و ایران شیعه ای در سودای رهبری منطقه ادامه می دهند. اکنون هم جای اندک تعجبی ندارد که دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا قراردادهای چند میلیاردی تسلیحاتی با اعراب منطقه امضا می کند. ادای احترام ویژه «سیا» به جنازه سازمان منافقین! ارگان رسمی سازمان سیا با اذعان به ورشکستگی گروهک تروریستی منافقین، مسئولیت سرنوشت خفت بار این سازمان را به دوش مسعود رجوی انداخت! این رفتار منصفانه رادیو فردا با سازمان و سرکردگان آن در حالی است که سران این گروهک، مزدوران چشم و گوش بسته و مطلقاً مطیع سازمان سیا بوده اند و به دستور سیا و موساد وارد فازهایی نظیر اردوکشی خیابانی، بمب گذاری و ترور و مقابله علنی با جمهوری اسلامی شدند. با این حال رادیو فردا در گزارشی اعلام کرد: مسعود رجوی اشتباه بزرگ و مهلک را مرتکب شد و از دل هر اشتباه، اشتباه دیگری بیرون آمد. اشتباه استراتژیک اول، یک همکار خارج نشین نشریات زنجیره ای از تحقیر خود توسط آمریکایی ها خبر داد. آغاز مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی است. بعد از 30 خرداد 60 و دقیقاً بعد از هفت تیر 1360 با انفجار حزب جمهوری اسلامی این نوع استراتژی با کشته شدن موسی خیابانی، نفر دوم سازمان، در 19 بهمن همان سال یعنی شش ماه بعد از آغاز مبارزه مسلحانه کشته شدن قریب به اتفاق کادرهای مسئول سازمان در اردیبهشت ماه سال 61 به شکست و پایان خودش رسید. رادیو فردا از قول یک عضو جدا شده مرکزیت سازمان گفت: رفتن به خارج از کشور و وارد شدن به بازی های لابی گری با قدرت های مسلط سرمایه داری جهانی اروپایی-آمریکایی، دومین اشتباه بزرگ رجوی بود. شکست در این مسئله باعث زمینه سازی انقلاب ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین شد. با خروج بنی صدر از شورای ملی مقاومت و قاسملو از حزب دمکرات کردستان ایران و همچنین شماری از شخصیت های ملی گرا و چپ، شکست سیاسی هم در اروپا تکمیل شد و بنابراین تنها راه غیر دموکراتیک در پیش پای رجوی، رفتن به عراق بعد از این شکست های سه گانه بود. سعید شاهسوندی اضافه کرد: سازمان پس از عزیمت به عراق، به کمک ارتش صدام، اقدام به تشکیل ارتش آزادیبخش کرد. این سازمان نظامی علاوه بر درگیری های مرزی و اعزام تیم های عملیاتی به درون خاک ایران در سال 1367 اقدام به انجام سه عملیات نظامی نسبتاً بزرگ علیه جمهوری اسلامی به نام های «آفتاب»، «چهلچراغ» و «فروغ جاویدان» کرد. عملیات آخر، با عملیات متقابل مرصاد از سوی جمهوری اسلامی، به یک شکست نظامی برای سازمان تبدیل شد. رادیو فردا همچنین از قول مجید محمدی (از منافقین و اعضای فراری حلقه کیان که به روش های جدیدتر، شیوه مزدوری علنی و جاسوسی برای آمریکا را به طور علنی مطرح می کند) گفت: استراتژی های رجوی، سازمان مجاهدین را منزوی تر کرد و ابزاری به دست حکومت برای سرکوب اپوزیسیون داد. سعید شاهسوندی هم گفته است: واقعیت این است و سازمان و آقای رجوی می دانند که به هر حال عراق جدید، دیگر عراق زمان صدام نیست و دیگر نمی تواند جایی برای ماندن آنان باشد. نگو پناهنده سیاسی بگو جانور همه چیزخوار! شبکه ضد انقلابی بالاترین، پناهنده سیاسی را به دو دسته واقعی و متقلب تقسیم کرد و طیف دوم را جانورهای سیاسی همه چیز خوار لقب داد! بالاترین با اشاره به برخی فرصت طلبی ها و کلاهبرداری ها در پوشش پناهنده و مبارز و زندانی سیاسی نوشت: پناهنده سیاسی کسی است که چهره به چهره رو به رو، در برابر حکومت مسلط ایستاده بود، و اگر بیرون آمده، از ترس جان نبوده است. او با همان فکر مبارزه و با سلاح اندیشه خویش ترک خاک و دیار کرده است. پناهنده سیاسی نارنجکی است که به موقع می خواهد ضامن را بکشد و کوهی را از جا برکند(!) با دست بریده برای هر کار یدی حاضر است، با پای بریده مدام می دود و با چشمان کم سو همه جا را می بیند(!) روحیه پناهنده سیاسی عضلانی است. انگار که از سرب ریخته شده. واهمه یی از مرگ ندارد. بالاترین افزود: «زمانی که پناهنده سیاسی واقعی خود را در صف پناهنده های قلابی می بیند، خشم جان او را به لب می رساند، چون می بیند ستون فقرات بشردوستی ساخته و پرداخته حکومت ها فرقی بین او و دلالان اسلحه نمی گذارد. اولی با دو گذرنامه در رفت و آمد است. غرض این است که فرق «پناهنده سیاسی» قلابی با «پناهنده سیاسی واقعی» روشن شود. این دو از یک جنس و از یک قماش نیستند. پناهنده سیاسی قلابی جانوری است همه چیزخوار، ولی پناهنده سیاسی واقعی انسانی است مرگ بر کف، بی هیچ چشمداشتی.