کارشناس شبکه وهابی در یکی از برنامه های زنده تلوزیونی خود اظهار داشت که به دنبال تاسیس دانشگاه مجازی وهابیت در اینترنت هستند.
به نقل از جام نیوز، در راستای اجرای سیاست اختلاف اندازی میان شیعیان واهل سنت و جعل تاریخ شبکه وهابی ماهواره ای کلمه مدعی شد تلاش دارد یک دانشگاه مجازی ایجاد کند. در همین زمینه کارشناس ثابت این شبکه در یک برنامه زنده تلویزیونی اظهار داشت: «در آینده نزدیک آکادمی کلمه، همان دادن دانش از راه دور را راه اندازی خواهیم کرد و از این طریق مدرک هم به دانش پژوهان خواهیم داد.» لازم به ذکر است مردم دنیا خصوصا مسلمانان نتیجه آموزش های وهابیت در دانشگاه های این فرقه در پاکستان را به خوبی چشیده اند، شاگردانی همچون بن لادن، ملاعمر، عبدالمالک ریگی ، و غیره بسیاری از زیر مجموعه های آموزش وهابیت در مجامع رسمی تروریست بین المللی شناخته می شوند.
این سخن، مخالفت تفکر انقلاب اسلامی با همان تفکرات اعراب دوران پیش از اسلام و جاهلیت است که زن را کالایی برای بهره کشی و تمطع امیال نفسانی خویش میدانستند و برای او شأن انسانی قائل نبودند. حقیقتاً، رفتار گلشیفته و امثال او، مُهر تایید دیگری است بر این واقعیت که حجاب، مصونیت است، نه محدودیت...
به نقل از وبلاگ خبرنگار، یکی از خبر پرحاشیه این روزها، ماجرای برهنگی بازیگر این روزهای سینمای غرب، یعنی گلشیفته فراهانی است. اگرچه خبر برهنگی مادر دیروز سینمای ایران و مانکن امروز سینمای غرب، شاید برای خیلی از ما تعجب برانگیز بود، ولی قابل پیش بینی هم بود. بالاخره از این سینمای غرب زده، بیش از این انتظار نمیرود. به این بهانه، 2 نکته به ذهنم رسید که در این مجال میخواهم به آنها اشاره کنم:
اول؛ همان دینی که برهنگی را حرام میداند، بیحجابی و بدحجابی را هم نفی میکند. پس کسی که از ابتدا بیرون آمدن بخشی از بدن یا حتی چند تار موی خود را نامشروع نداند و نسبت به آن بیتفاوت باشد، مطمئناً سایر ابعاد برهنگی را هم بر خلاف شرع و هنجار ندانسته و این کار را منطقی و متمدنانه میداند. در واقع کسی که ضدحجاب بوده و از حجاب متنفر است، نمیتواند منطق شفاف و روشن علیه برهنگی هم ارائه دهد و مخالفتی با آن ندارد.
دوم؛ فرض کنید، وقتی صرفاً ویژگیهای ظاهری کسی مورد توجه واقع میشود و بدنش برای نامحرمش به نمایش درمیآید، دیگر ابعاد معنوی و انسانی وی دیده نمیشود. وقتی مثلاً یک زن، با ارزیابی شکل، رنگ و ویژگیهای جسمی و جنسیاش برتری یا تنزل یابد، اینجا دیگر مهم نیست که او از نظر اخلاقی، اعتقادی و معرفتی چه جور انسانی است. واضح است که وقتی ملاک برتری انسان زیباییهای ظاهری او باشد، آنگاه تمام صفات و ابعاد وجودیش نادیده گرفته شده و این یعنی تنزل. این انسان تمام تلاش خود را خواهد کرد تا دچار این تنزل نشود و آشکار است که این گونه انسانی در پیری از توجه و چشم دیگران دور خواهد ماند. به همین دلایل است که میبینیم بعضی از افرادی که شهرت زیادی در صنعت برهنگی و مانکنی دارند، تلاش میکنند با انجام کارهای به ظاهر بشر دوستانه و انسانی، مانند کمک به موسسات خیریه ، کمک به کودکان یتیم یا حمایت از سازمانهای مانند مقابله با ایدز و...، ابعاد دیگری از شخصیت و هویت خود را احیاء کنند.
این سخن، مخالفت تفکر انقلاب اسلامی با همان تفکرات اعراب دوران پیش از اسلام و جاهلیت است که زن را کالایی برای بهره کشی و تمطع امیال نفسانی خویش میدانستند و برای او شأن انسانی قائل نبودند. حقیقتاً، رفتار گلشیفته و امثال او، مُهر تایید دیگری است بر این واقعیت که حجاب، مصونیت است، نه محدودیت...
پینـوشت: دو سال پیش دکتر حسن عباسی به درستی برهنگی امروز گلشیفته فراهانی را پیشبینی کرده بود. با مسیری که او در چند سال اخیر پیموده، و با بیماری خودشیفتگیاش، بعید نیست که تا چند سال دیگر برای معروفیت بیشتر سر از فیلمهای هرزهنگاری و پورنو در آورد!!.
امروز تو هم شیمیایی شدی . بنیاد شهید از تو حمایت نمیکند . امور ایثارگران این کار تو را ایثار گری نمیدانید. اما هستند بنیادهایی که تو را در خارج حمایت کنند و برای ایثارگری ات ارزشی به قدر برگزاری فستیوال بگذارند.
نویسنده وبلاگ دورکعت عاشقی نوشت: سلام گلشیفته
میخواهم با هم به عنوان دو نفر دهه شصتی که میتوانند زبان هم را بفهمند حرف بزنم.
چند وقت بیشتر نبود که تو را شناخته بودم . وقتی فیلم هایت را میدیدم انگار حس میکردم داری برای وطنت و خاک آن میجنگی با عشق. فکر میکردم برای من ارزش قائلی با آن همه باعشق بازی کردنت.
وبلاگ نویسی مانند هزاران پدیده وارداتی دیگر تحت تاثیر سلیقه ایرانی قرار گرفته است. با مروری به وبلاگهای آن سوی آبها و وبلاگهای فارسی میتوانید تفاوتها و تاثیر سلیقه ایرانی را بر وبلاگها مشاهده کنید.
نشریه اینترنتی خوارزمی در مطلبی نوشت: بهطور مثال ایرانیها توجه ویژهای به قالب وبلاگ دارند و علاقمند به استفاده از قالبهایی با گرافیک پیچیدهتر هستند در حالیکه در وبلاگهای غربی عموما از قالبها و شمایل سادهتر برای وبلاگ خود استفاده میکنند.
حال با نگاهی به وبلاگهای فارسی به چند نکته آزاردهنده که در بین آنها رایج است اشاره خواهم کرد.
فونت درشت
برخی فکر میکنند که استفاده از فونت با اندازه درشت برای نوشتن مطالب توجه خواننده را بیشتر جلب میکند. البته این تفکر درستی است اما نه وقتی که همه مطالب وبلاگ با فونتهایی با سایز درشت نوشته شده باشد.
خواندن مطالب وبلاگ با فونت درشت مثل خواندن روزنامهای است که همه مطالب آنها با فونتی هم اندازه تیتر صفحه نخست نوشته شده باشد. استفاده از فونتهای با اندازه درشت معمولا نشان از تازه کار بودن نویسنده وبلاگ در دنیای وب و اینترنت است.
موزیک در وبلاگ
این دیگر تازه کار و حرفهای ندارد و به هرحال برخی از وبلاگنویسان بر این اعتقاد هستند که خوانندگان وبلاگ ایشان در هنگام خواندن مطالب برای رسیدن به آرامش و آشنایی با سلیقه وبلاگنویس باید آهنگ مورد علاقه او را گوش دهند!
بنابراین یک آهنگ شش و هشت را انتخاب میکنند و با کمک دوستان حرفهایتر کاری میکنند که خواننده وبلاگ به محض باز کردن وبلاگ محکوم به شنیدن موسیقی مورد علاقه نویسنده شوند.
گاهی هم موسیقی وبلاگ از نوع سنتی یا حماسی، … انتخاب می شود. اما باور کنید شنیدن ناخواسته موسیقی از هر نوعش همیشه هم جالب نیست، بخصوص وقتی خواننده در ساعت دو بامداد و وقتی همه خوابند در اتاق تاریک نشسته و ناگهان اسپیکر کامپیوتر همه خانواده را به سماع درمیآورد!
یا اینکه چند وبلاگ باهم باز شده و هر کدام ساز خود را میزنند یا اینکه خواننده وبلاگ در حال گوش دادن به موسیقی یا رادیوی مورد علاقه خود است، در این حالات موسیقی وبلاگ تنها یک مزاحم آزاردهنده خواهد بود.
به خاطر داشته باشید خوانندگان وبلاگ برای خواندن مطالب شما به وبلاگتان میآیند نه شنیدن موسیقی! اگر مایل به نمایش سلیقه خود را در انتخاب موسیقی برای خوانندگان وبلاگتان هستید میتوانید کنترل مدیا پلیر یا لینک مستقیم فایل موسیقی را در وبلاگ قرار دهید تا کاربر به انتخاب خودش به موسیقی گوش فرا دهد.
جاوا اسکریپت
شما شاهکارید! جدی میگویم! وقتی وارد وبلاگتان میشوم پنجرهای باز شده با نمایش پیامی به من خوش آمد میگوید و بعد پنجره وقت بخیر باز میشوند گاهی هم اسم پرسیده میشود تازه وقتی هم میخواهم پنجره مرورگر اینترنت را ببندم پنجرهای باز میشود و پیغام میدهد که “کجا ؟ بودی حالا!”، “خداحافظ عزیز” یا “زود رفتی رفیق وای میستادی چایی دوم” ! تازه وقتی وارد وبلاگتان میشوم از زمین و زمان گل میریزد و کلی ستاره هم در مرورگر اینترنت به دنبال نشانگر ماوس هستند در ضمن هزار تا نوشته متحرک هم در بالا و پایین و چپ و راست در حال موج زدن هستند! نگفتم شما شاهکارید! معلومه کارتان خیلی درسته و کلی کامپیوتر بلد هستید! اما راستش من فقط!… فقط آمده بودم آخرین مطالب وبلاگت را بخوانم که آنهم با این همه گلریزان در وبلاگت نشد.
نظردهی بی معنا
من عاشق اینکار هستم! اینقدر که به خاطر همین کار مدتی در آسایشگاه به سر بردم! فقط کافیست یک پست در وبلاگم ثبت کنم آنوقت در بخش نظرات هزار تا وبلاگ که حتی مطالب آنها را دنبال نمیکنم یک نظر میگذارم که “وبلاگ خوبی داری به ما هم سر بزن!” البته چون جدیدا این متن خیلی ضایع شده است با کمی تغییر از عباراتی مثل “با نظرت موافقم به من هم سر بزن” یا “وای! چه مطالب جالبی نوشتی، منم به روز کردم به وبلاگم بیا!” استفاده میکنم. اصولا به قول ماکیاولی هدف هرگونه ضایع بازی را توجیه میکند.
از قرار صدها نفر مانند آنچه که اشاره شد معتقدند با درج نظرات بی تاثیر و تبلیغاتی و آزار نویسندگان یا خوانندگان دیگر وبلاگها میتوانند برای خود بازدیدکننده کسب کنند.
توجه بیش از حد به جنس مخالف
بایستی اعتراف کنم که با خواندن بسیاری از وبلاگها به نظر می رسد که هدف و انگیزه نوشتن وبلاگ توسط نویسنده و مخاطب اصلی آنها تنها یک نفر از جنس مخالف هست یا برخی هم کمی وسعت نظر دارند و دنیا را بزرگتر می بینند و کلا جنس مخالف را هدف قرار می دهند و حالا با توجه به جنسیت نویسنده در حال نمایش روشنفکر بودن، با سواد بودن، دلربا بودن یا متفاوت بودن خود هستند.
دوست نازنین! اگر دنبال دوست یا همسر از این طریق هستی از نظر من هیچ مشکلی ندارد ولی خواهشا آدرس چنین وبلاگی را هر هفته برای همه دوستانت نفرست و آنرا به عنوان وبلاگ اصلی خودت معرفی نکن.
فحاشی
بعضیها فکر میکنن قرار است علیه هنجارهای جامعه شورش کرده و آنرا تغییر دهند و برای شروع هم از ادب و عفت کلام شروع کرده اند و هر چی فحش در چنته دارند، در مطالب وبلاگ خود جای میدهند.
اگر میخواهید بگویید با چیزی مخالف هستند یا از آن متنفر هستند و آنرا به خواننده هم تفهیم کنید لازم نیست از فحشهای رکیک آنهم از آن نوعش استفاده کنید در صورت استفاده از کلمات مناسبتر نیز خوانندگان مخالفت یا تنفر شما را درک خواهند کرد.
به خاطر داشته باشید که وبلاگ شما تنها توسط دوستانتان خوانده نمیشود و ممکن است یک نوجوان یا حتی فردی از سر کنجکاوی و در گردش در لینک دیگر وبلاگها یا تصادفی به وبلاگ شما سر بزند و باور کنید در این شرایط مطالب وبلاگ شما میتواند آزار دهنده باشد و حتی ارزش نظرات شما را نیز کم رنگ کند.
وبلاگ یک گفتگوی خیابانی با چند دوست نزدیک نیست و استفاده از فحشهای رکیک نه تنها هنجاری را تغییر نمی دهند بلکه تنها چیزی را که عوض میکند نوع برداشت خوانندگان وبلاگ از شخصیت شما خواهد بود.
استفاده از تصاویر حجیم
معتقد هستند که هر ایرانی از یک خط اینترنت ADSL با 256 KB پهنای باند برخوردارند. مسلم است که این واقعیت ندارد اما برخی آنقدر از تصاویر با حجمهای بالا در وبلاگ خود استفاده میکنند که تنها میتوان نتیجه گرفت که آنها فکر میکنند خوانندگان آنها به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند.
استفاده از تصاویر در مطالب وبلاگ به جذابیت آنها کمک میکند اما لازم است در انتخاب تصاویر (سایز و حجم فایل) دقت کنید.
تصاویر زیاد و سنگین باز شدن کامل وبلاگ را به شدت کند میکند در ضمن گاهی هم صفحه کامل نمایش داده نمی شود. استفاده از تصاویر کوچک و کم حجم آنهم در مطالبی که واقعا استفاده از تصاویر آنها را گویاتر میکند نشانی از حرفهای بودن شماست.
کپی از نرمافزار ورد مایکروسافت
شاید دیده باشید که وبلاگهایی هستند که فقط شامل متن هستند اما با اینحال بارگذاری و نمایش صفحات آنها کند است.
یکی از دلایل اینکار که البته در بین وبلاگنویسان ایرانی نیز رایج است استفاده از نرم افزار Word شرکت مایکروسافت برای نوشتن مطالب و سپس کپی آنها در فرم ورود اطلاعات پنل مدیریت وبلاگ است.
مزیت استفاده از این روش حفظ متن نوشته شده در کامپیوتر شخصی، عدم نیاز به آنلاین بودن هنگام تایپ مطالب و دقت بیشتر در ویرایش مطلب است .
اما وقتی مطلبی مستقیم از نرم افزار ورد به فرمهای پنل مدیریت وبلاگ وارد میشود کدهای HTML زیادی همراه مطلب منتقل می شوند که بدلیل تبدیل فرمت Word به HTML است.
گاهی حجم این کدها از خود مطلب هم بیشتر است. یک روش برای حل مشکل این است که مطالب خود را قبل از انتقال به وبلاگ به نرم افزار notepad ببرید و سپس مجدد از آنجا کپی و به پنل وبلاگ منتقل کنید در پنل برخی سرویسهای وبلاگ مانند بلاگفا دکمه (ایکون) خاصی هم در نوار ابزار برای حل این مشکل قرار دارد و کافیست پس از انتقال از ورد به پنل، مطالب را انتخاب (select) کرده و یکبار این دکمه را بزنید تا محتوای منتقل شده از کدهای بیمورد و زیادی پاکسازی شود.
کپیبرداری بیش از حد از وبلاگ دیگران
اگر وبلاگ شما قرار است به عنوان معرف مطالب دیگر وبلاگها باشد مشکلی نیست اما اگر واقعا مایل هستید به عنوان یک وبلاگ نویس و نویسنده به وبلاگ نویسی بپردازید خوب خواهد بود که در استفاده از مطالب دیگر وبلاگها زیادهروی نکنید.
خوانندگان واقعی وبلاگ شما به دنبال نظرات و مطالب شما هستند و نه مطالب وبلاگهایی که شما میخوانید. اگر از مطالب دیگر وبلاگها را مناسب برای خوانندگان وبلاگ خود میدانید میتوانید به مطالب آنها لینک دهید.
بزرگترین اشتباه، ندید گرفتن پند دیگران
باور کنید این اشتباه خیلی خیلی رایج است. هر چه بگوییم خوب نیست از فونت درشت استفاده کنید، از موسیقی کمتر استفاده کنید، بی خیال افکتهای جاوا اسکریپت در وبلاگتان شوید یا از نظرات بی معنی و تبلیغاتی بپرهیزید ولی برخی گویی گوششان بدهکار نیست هر چه بگوییم آنها کار خودشان را میکنند و جالب آنکه با داشتن یک قالب سنگین صد کیلو بایتی و هزار جور افکت جاوا اسکریپتی و موسیقی آنچنانی در وبلاگ احساس حرفهای بودن هم میکنند.
حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
یک وبلاگ در یادداشتی برای نمایش کشتار خاموش نوشت:
کشتار خاموش روایتی بلند و خستهکننده از یک مادر(ژانت) است که به دنبال دخترش(مونیکا) میگردد و وقتی میفهمد که او از سوی گروهی تروریستی مامور به کشتن پدرش(بزرگ) شده تمام تلاشش را میکند تا دوباره خانوادهاش را بازسازی کند.
شموئیل(کرامت رودساز) شاید از منظری، کلیدیترین بازیگر نمایش "کشتار خاموش" است. چون هم در تشکیلات ترویستی و هم در کلیسا، که دو صحنه متفاوت از این نمایش است، حضور دارد و هم با توجه به اسمش میشود فهمید که نه مسلمانی افغانی و نه پدری مسیحی، بلکه یک یهودی نفوذی است.
آخرین ساخته نصرالله قادری در ظاهر با تشکیلات تروریستی مخالفت میکند و اعتراض اصلیاش را به دستهای پشت پردهای دارد که برای آدمها تاریخ مصرف قائلند و هر وقت که بخواهند، جان آنها را مگیرند اما خط محتوایی و زیرپوستی این نمایش اعتراضی ظریف به دین است.
شموئیل با لباسی شبیه قبا، با آستینهایی که برای وضو بالاست و با تسبیحی که به دست دارد، نماد یک روحانی شیعه و افغانی است و در کلیسا همین شخصیت، کشیشی است که به خدا هیچ اعتقادی ندارد. گفتههای ریاکارانه او از سوی هراچ(حسین شمس) به مسخره گرفته میشود و در ظاهر مسلمان خویش هم به صراحت اعلام میکند که به خدا اعتقادی ندارد.
"کشتار خاموش"بیشتر از هر چیز میخواهد تاکید کند که بین شخصیتهای دینی و گروههای تروریستی ارتباطی ناگسستنی وجود دارد که به خاطر حفظ حکومتها و تحمیق مردم، امری اجتناب ناپذیر است.
توهین و تمسخر کشیش مسیحی از سوی هراچ در برخی از صحنه ها انقدر عمیق میشود که حتی جا دارد مورد اعتراض مقامات رسمی کلیسا هم قرار گیرد.
اگر چه شموئیل در نقش روحانی شیعه و افغانی سعی میکند به نحوی پنهانتر و حسابشدهتر اعتقادات اسلام و ارتباط با تروریستها را نشان میدهد. آغاز نمایش که شموئیل، نوئیل و هریس در زیر پارچهای یک دست و قرمز رنگ به نشان خون مردم قرار دارند، تمثیلی از این ارتباط است.
در پایان نمایش هم مونیکا که مدام از عبارات توهین آمیز نسبت به دین و آیین استفاده می کند، به راحتی همه را میکُشد و فقط دلقک ماجرا که نمادی از شخصیتی لائیک و بیدین است میتواند از تمام ماجرا، جان سالم به در ببرد.
نصرالله قادری در یادداشتی مینویسد: "کشتار خاموش" پیجوی ایمان گمشده است. روایتگر تنهایانی است که خدای خود را گم کردهاند. حکایت مردمانی است که به وعده داده شده حضرت حق حتما به پیروزی میرسند. حکایت غربت، تنهایی، سرگشتگی و پیجویی خدا! تا کی به خدا برسند یا خلأ!
و سئوال اینجاست که از بین شخصیتهای نمایش، کدامیک به خدا میرسند؟ و اساسا تعریف این نمایش از "خدا" چیست؟
قادری در جای دیگری مینویسد: من که هرگز نه در قبیله چپ بودهام و نه در جمعیت راست و نه در جمع منورالفکرها جایی داشتهام و همیشه از همه سو متهم بودهام به ذات تئاتری میاندیشم.
و حالا بعد از دیدن "کشتار خاموش" میشود به خوبی معنای ذات تئاتری را فهمید که طی آن میشود نه در چپ بود و نه در راست و همه توان را برای زیر سئوال بردن دین و دیانت به کار برد.
حالا ضعف در دیالوگها، بازیهای نچسب و طولانی بودن دیالوگها برای بیان یک موضوع ساده و اشوههای بیش از حد برنادت و ژانت، خود، حدیث مفصلی است که جایی برای پرداختن به آن باقی نیست؛ و الا بیشتر از آن میشود از چهره خسته تماشاگرانی نوشت که به هوای قادری بلیط 6000تومانی کشتار خاموش را میخرند و در پایان اجرا، سرخورده و خسته، تالار سایه را ترک میکنند.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) در عربستان فیلتر شد.
فردا نوشت: در پی اطلاعرسانی دقیق سایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری از اجلاس جهانی جوانان و بیداری اسلامی و در آستانه اقامه نماز جمعه توسط ایشان، مسئولین عربستانی این سایت را از دسترس کاربران عربستانی خارج کردند. آگاهان معتقدند که به دلیل شرایط ویژه منطقه در پی بیداری اسلامی و بهار عربی، خطبههای نماز جمعه آتی که توسط مقام معظم رهبری اقامه خواهد شد حاوی پیامهای ویژهای به ملتهای مسلمان است. از این رو و در پی انعکاس ابراز ارادت ویژه جوانان مسلمان شرکت کننده در اجلاس اخیر بیداری اسلامی که نشان از تاثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران در روند بیداری اسلامی دارد، دولت عربستان محدودیت ویژهای را برای انتشار اخبار مربوط به بیانات مقام معظم رهبری تدارک دیده است.
ارگان حلقه لندن روز فردای انتخابات مجلس نهم را روزی نحس برای جبهه اصلاح طلبان توصیف کرد. جرس نوشت: از آن روز نحس، گروهی از اصلاح طلبان بیش از پیش سکوت پیشه می کنند تا پایان خود را در ابهام نگه دارند.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز چهارشنبه خود نوشت: شوربختانه وضع اپوزیسیون خیلی خراب تر از سال 88 است یک رسانه وابسته به شماری از دست اندرکاران فتنه 88 تصریح کرد امکان بازسازی آن پروژه به هیچ وجه در ایران فراهم نیست. پایگاه اینترنتی «میهن» درباره برخی بلوف های گاه به گاه اپوزیسیون مبنی بر تدارک آشوب نوشت: این زمزمه ها احتمالاً شیرین است اما آنچه دیده نمی شود تحلیل راهبردی منطقی و غیراحساسی است و در این صورت شوربختانه بسیار محتمل است که یا چنین بازگشتی اصلاً صورت نگیرد و یا هزینه های آن سنگین تر از فوایدش باشد. نباید از وجود نارضایتی در جامعه که همیشه بوده نتیجه بگیریم که می توان آن را به اعتراض تبدیل کرد. فاصله تحمل ناپذیر و شوک آور وجود ندارد. نویسنده ادامه می دهد: یکی از عوامل حادثه سال 88، عدم وحدت درونی نخبگان در حاکمیت بود. این وضعیت به دلیل یکدست سازی حاکمیت و از جمله تضعیف شدید هاشمی رفسنجانی، تا حدود زیادی کمرنگ شده است. اپوزیسیون اکنون نمی توانند روی حمایت هیچ بخش قابل توجهی از نخبگان حاکم حساب کنند و از این رو وجود انگیزه و امیدواری لازم برای نتیجه بخش بودن حرکت خیابانی جای سؤال است. همچنین در کارکرد حاکمیت و سرکوب آن هیچ بحرانی به وجود نیامده است که بتوان از آن سود جست. میهن همچنین تصریح کرد: حاکمیت به هیچ وجه نه در وضعیت فرسودگی نهاد سرکوب است و نه در تردید و نوسان درباره این امر بلکه مداوماً در حال ارسال پیام عدم تحمل ]آشوب طلبی[ است. اما مهم ترین چالش پیش روی ما، نبود چشم انداز روشن است. اعتراضات سال 88 برای ابطال انتخابات بود و در روز عاشورا به «تغییر نظام» رسید. امروز که هیچ کدام از چشم اندازهای عقب نشینی و سرنگونی حاکمیت در دسترس نمی نمایند، چگونه می توان انتظار داشت تا افرادی ریسک حرکت خیابانی را بپذیرند؟ فردای نحس برای جبهه اصلاحات ارگان حلقه لندن روز فردای انتخابات مجلس نهم را روزی نحس برای جبهه اصلاح طلبان توصیف کرد. جرس نوشت: از آن روز نحس، گروهی از اصلاح طلبان بیش از پیش سکوت پیشه می کنند تا پایان خود را در ابهام نگه دارند؛ گروهی به دامن نهادهای اجتماعی برمی گردند؛ گروهی به دامن اپوزیسیون برانداز ریزش می کنند و عده ای نیز شکست طلبی می ورزند. جرس اضافه می کند: شکست طلبان، بخشی از سیاستمداران و فعالان سیاسی و رسانه ای خواهند بود که تاب و توان بازگشت به نهادهای مدنی را ندارند. پس؛ شکست اصلاحات را پشتوانه توجیه های شکست طلبانه می کنند و شکست اصلاح طلبی را به اصلاح طلبی دینی و- حتی اخلاقی- پیوند می زنند. جرس افزود: شکست طلب، از به پایان رسیدن سیاست به جنگ می رسد. ظاهراً از تهاجم نظامی به کشورش حمایت نمی کند اما مخالفتش را با هزار و یک اما و اگر همراه می کند. غرور ملی و وجدانش با دخالت بیگانه مخالف است اما از فرط شکست! در مفهوم «بیگانه» و «دخالت» تجدیدنظر می کند. دویچه وله آلمان نیز در گزارشی درباره مواضع منافقانه افراطیون مدعی اصلاحات نوشت: این جریان سیاسی اکنون با صراحت بیشتری از عدم مشارکت در انتخابات سخن می گوید و به مشارکت منفی دعوت می کند و انتخابات را فرمایشی می خواند. بخشی از اصلاح طلبان ناامیدانه از پایان پروژه رفورم می گویند. در میان این جریان هنوز هم افرادی هستند که امیدوارند فشارهای خارجی، حاکمیت را وادار کند تا میدان بازی را به آنها بسپارد. رفقا پشت درهای بسته خود را برای کی بزک می کنند؟ «هدف اپوزیسیون باید جلب اعتماد مردم ایران باشد نه آراستن خود برای جلب توجه بیگانگان. برخی جلسات پشت پرده اپوزیسیون در لندن و پاریس و استکهلم، پنهانکاری محفلی عده ای انگشت نما برای گرفتن تسهیلات مالی و کلاهبرداری است.» این مطلب را پایگاه ضد انقلابی گویانیوز عنوان کرد. گویانیوز همچنین نسبت به تکرار پروژه «الماس فریب» هشدار داده و نوشت: پروژه الماس فریب طراحی شده توسط یکی از سربازان نه چندان گمنام امام زمان به نام سردار سیدرضا مدحی که نطفه آن در زهدان بخشی از اپوزیسیون «مشتاق» سال گذشته در پاریس تکوین جنینی پیدا کرد، نمونه بارزی از «هول حلیم تو دیگ افتادن ها» بود. متأسفانه علیرغم هشدارهای کنشگران و تحلیلگران سیاسی، فاز دوم آن پروژه با تغییر اسم و تشکیل یک جلسه محرمانه در لندن به کار خود ادامه داد. نویسنده درباره نشست های اپوزیسیونی ادامه می دهد: پروژه های «غیرشفاف» با دگردیس های ظاهری و صرف هزینه های فراوان وارد فازهای جدیدی می شوند. نگارنده به دفعات در زمینه مضرات پنهان کاری محفلی و نفی آلترناتیوسازی غیرشفاف توسط محافل کهنه کار و خودشیفته مقاله نوشته و سخن گفته ام. جلسه بسته و خصوصی و غیرشفاف اخیر در استکهلم به روال پروژه های سنوات گذشته به لحاظ امکانات مالی مشکلی نداشت. اما نقص بنیادین، نه در مسئله مالی، بلکه شیوه نگرش و عملکرد سیاسی می باشد که عده ای انگشت نما خود را در موقعیتی قرار می دهند تا بتوانند دیگران را با ارائه تسهیلات مالی جذب کرده و از نمد این نوع گردهمایی ها برای خود کلاهی ساخته و نهایتاً آن را سر ملت بگذارند. در ادامه این تحلیل، سؤالات متعددی بی پاسخ مانده است. عنوان می شود که نقش اصلی نشست، تشکیل کارگاه آموزشی است. حال باید پرسید کسانی که قریب به سی وسه سال در کارگاه باز جوامع آزاد درس کثرتگرایی و پلورالیسم را فرا نگرفته اند، چگونه از درب خروجی یک کارگاه بسته دو روزه دمکرات و شفاف بیرون خواهند آمد؟ ایراد دیگر به ادعای برگزارکنندگان در مورد ماهیت غیرانتفاعی و غیر دولتی مؤسسه میزبان وارد است. برخلاف ادعای دعوت کنندگان این جلسه، مؤسسه «ایده آ» یک مؤسسه دولتی با بودجه دولتی است. آیت الله خامنه ای داغ تسلیم ایران را به دل غرب می گذارد صدای آمریکا گفت: تا زمانی که آقای خامنه ای تصمیم گیرنده نهایی و حاضر در صحنه است، تحریم ها و فشارهای غرب نمی تواند ایران را وادار به تسلیم کند. این رسانه آمریکایی با مرور تحریم های غرب گفت: تنها راهی که تحریم ها می تواند مؤثر واقع شود این است که گروهی در ایران دست ها را بالا بگیرند اما تا زمانی که آقای خامنه ای تصمیم گیر نهایی است،چنین اتفاقی امکان پذیر نیست و جمهوری اسلامی عقب نشینی نخواهد کرد. از سوی دیگر روزنامه لس آنجلس تایمز در گزارشی نوشت تشدید تحریم ها علیه ایران خطرناک است و می تواند به جای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران، نتیجه عکس داشته باشد و احساسات ضدغربی مردم ایران را شدت بخشد. روزنامه آمریکایی افزود: این خطر نیز وجود دارد که موضوع تحریم اقتصادی و آثار آن، باعث شکاف بیشتر میان کشورهای عضو ائتلاف با غرب شود. روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نیز مواضع آمریکا و غرب در قبال برنامه هسته ای ایران را شدیداً ریاکارانه خواند و نوشت: غرب در زمان رژیم پهلوی پذیرفته بود ایران را به بمب اتمی مسلح کند. رابرت فیسک با اشاره به متهم شدن ایران به تروریسم و ساخت سلاح اتمی نوشت: بد نیست به تاریخ فعالیت های هسته ای ایران نگاهی بیندازیم. در زمان سلطنت پهلوی، شاه متحد قدیمی آمریکایی ها و انگلیسی ها بود او می گفت ما هم تسلیحات اتمی را می خواهیم. در آن زمان غرب به راحتی موافقت کرد و هیچ کس بر شاه ایران خرده نگرفت. این آلمانی ها با تجهیزات زیمنس بودند که به ایران آمدند و کلنگ بوشهر را زدند و نه روس ها. پس از هشت سال جنگ تحمیلی بر ایران از جانب عراقی که ما مجهزش کردیم بود که قفل تأسیسات بوشهر گشوده و فعالیت ها از سر گرفته شد. از همان زمان هم غربی ها تلاش ایران برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای را ابزاری کرده و دائماً با آن بر تهران سخت گرفتند. ایندیپندنت با اشاره به متهم شدن ایران می افزاید: مشکل اینجاست که ایرانی ها جنگ های اخیر خود را بدون شلیک حتی یک گلوله برده اند. این جورج بوش و تونی بلر بودند که صدام حسین را که دشمن شماره یک ایران در منطقه بود نابود کردند. دشمنان ایران را در عراق کشتند و البته دوستان عرب ما نیز همچنان به امتیازگیری از ما به این بهانه که ما سنی هستیم و ایران شیعه ای در سودای رهبری منطقه ادامه می دهند. اکنون هم جای اندک تعجبی ندارد که دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا قراردادهای چند میلیاردی تسلیحاتی با اعراب منطقه امضا می کند. ادای احترام ویژه «سیا» به جنازه سازمان منافقین! ارگان رسمی سازمان سیا با اذعان به ورشکستگی گروهک تروریستی منافقین، مسئولیت سرنوشت خفت بار این سازمان را به دوش مسعود رجوی انداخت! این رفتار منصفانه رادیو فردا با سازمان و سرکردگان آن در حالی است که سران این گروهک، مزدوران چشم و گوش بسته و مطلقاً مطیع سازمان سیا بوده اند و به دستور سیا و موساد وارد فازهایی نظیر اردوکشی خیابانی، بمب گذاری و ترور و مقابله علنی با جمهوری اسلامی شدند. با این حال رادیو فردا در گزارشی اعلام کرد: مسعود رجوی اشتباه بزرگ و مهلک را مرتکب شد و از دل هر اشتباه، اشتباه دیگری بیرون آمد. اشتباه استراتژیک اول، یک همکار خارج نشین نشریات زنجیره ای از تحقیر خود توسط آمریکایی ها خبر داد. آغاز مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی است. بعد از 30 خرداد 60 و دقیقاً بعد از هفت تیر 1360 با انفجار حزب جمهوری اسلامی این نوع استراتژی با کشته شدن موسی خیابانی، نفر دوم سازمان، در 19 بهمن همان سال یعنی شش ماه بعد از آغاز مبارزه مسلحانه کشته شدن قریب به اتفاق کادرهای مسئول سازمان در اردیبهشت ماه سال 61 به شکست و پایان خودش رسید. رادیو فردا از قول یک عضو جدا شده مرکزیت سازمان گفت: رفتن به خارج از کشور و وارد شدن به بازی های لابی گری با قدرت های مسلط سرمایه داری جهانی اروپایی-آمریکایی، دومین اشتباه بزرگ رجوی بود. شکست در این مسئله باعث زمینه سازی انقلاب ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین شد. با خروج بنی صدر از شورای ملی مقاومت و قاسملو از حزب دمکرات کردستان ایران و همچنین شماری از شخصیت های ملی گرا و چپ، شکست سیاسی هم در اروپا تکمیل شد و بنابراین تنها راه غیر دموکراتیک در پیش پای رجوی، رفتن به عراق بعد از این شکست های سه گانه بود. سعید شاهسوندی اضافه کرد: سازمان پس از عزیمت به عراق، به کمک ارتش صدام، اقدام به تشکیل ارتش آزادیبخش کرد. این سازمان نظامی علاوه بر درگیری های مرزی و اعزام تیم های عملیاتی به درون خاک ایران در سال 1367 اقدام به انجام سه عملیات نظامی نسبتاً بزرگ علیه جمهوری اسلامی به نام های «آفتاب»، «چهلچراغ» و «فروغ جاویدان» کرد. عملیات آخر، با عملیات متقابل مرصاد از سوی جمهوری اسلامی، به یک شکست نظامی برای سازمان تبدیل شد. رادیو فردا همچنین از قول مجید محمدی (از منافقین و اعضای فراری حلقه کیان که به روش های جدیدتر، شیوه مزدوری علنی و جاسوسی برای آمریکا را به طور علنی مطرح می کند) گفت: استراتژی های رجوی، سازمان مجاهدین را منزوی تر کرد و ابزاری به دست حکومت برای سرکوب اپوزیسیون داد. سعید شاهسوندی هم گفته است: واقعیت این است و سازمان و آقای رجوی می دانند که به هر حال عراق جدید، دیگر عراق زمان صدام نیست و دیگر نمی تواند جایی برای ماندن آنان باشد. نگو پناهنده سیاسی بگو جانور همه چیزخوار! شبکه ضد انقلابی بالاترین، پناهنده سیاسی را به دو دسته واقعی و متقلب تقسیم کرد و طیف دوم را جانورهای سیاسی همه چیز خوار لقب داد! بالاترین با اشاره به برخی فرصت طلبی ها و کلاهبرداری ها در پوشش پناهنده و مبارز و زندانی سیاسی نوشت: پناهنده سیاسی کسی است که چهره به چهره رو به رو، در برابر حکومت مسلط ایستاده بود، و اگر بیرون آمده، از ترس جان نبوده است. او با همان فکر مبارزه و با سلاح اندیشه خویش ترک خاک و دیار کرده است. پناهنده سیاسی نارنجکی است که به موقع می خواهد ضامن را بکشد و کوهی را از جا برکند(!) با دست بریده برای هر کار یدی حاضر است، با پای بریده مدام می دود و با چشمان کم سو همه جا را می بیند(!) روحیه پناهنده سیاسی عضلانی است. انگار که از سرب ریخته شده. واهمه یی از مرگ ندارد. بالاترین افزود: «زمانی که پناهنده سیاسی واقعی خود را در صف پناهنده های قلابی می بیند، خشم جان او را به لب می رساند، چون می بیند ستون فقرات بشردوستی ساخته و پرداخته حکومت ها فرقی بین او و دلالان اسلحه نمی گذارد. اولی با دو گذرنامه در رفت و آمد است. غرض این است که فرق «پناهنده سیاسی» قلابی با «پناهنده سیاسی واقعی» روشن شود. این دو از یک جنس و از یک قماش نیستند. پناهنده سیاسی قلابی جانوری است همه چیزخوار، ولی پناهنده سیاسی واقعی انسانی است مرگ بر کف، بی هیچ چشمداشتی.
سخنگوی شورای نگهبان به توصیه امروز رهبر معظم انقلاب به این شورا درباره بررسی صلاحیت نامزدها اشاره کرد و با بیان اینکه آمار تأیید صلاحیت شدگان انتخابات مجلس از مرز 3000 نفر گذشته، گفت که این تعداد در روزهای آینده افزایش مییابد.
عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان با اشاره به رهنمودهای امروز مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران درباره بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس گفت که شورای نگهبان در اجرای فرمایش رهبر معظم انقلاب سعی خواهد کرد حتیالمقدور و تا جایی که قانون اجازه میدهد، در بررسی صلاحیت ثبتنام کنندگان و نامزدهای انتخابات با نگاه حداکثری عمل کند. وی افزود: تا به امروز آمار تایید صلاحیت شدگان از مرز 3 هزار نفر گذشته و تا چند روز آینده این آمار افزایش بیشتری خواهد داشت. بنا به گفته سخنگوی شورای نگهبان، نسبت آمار تایید صلاحیت شدگان به ثبت نامیها در مقایسه با انتخاباتهای گذشته مجلس بیشتر بوده و رقم بالایی را نشان میدهد. کدخدایی اعلام کرد که 21 بهمن ماه اعلام نهایی بررسی صلاحیت کاندیداهای مجلس نهم است. وی افزود: البته آن دسته از نامزدهایی که در مراحل قبلی توسط هیئتهای اجرایی و نظارت تایید ولی توسط شورای نگهبان در این مرحله صلاحیت آنها تایید نشده باشد، میتوانند در مهلت 3 روز از زمان اعلام نهایی آمار شکایت خود را مطرح کنند که در زمان 7 روزه به شکایت آنها رسیدگی و اعلام نتیجه خواهد شد.
مشاور سیاسی نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: پاسخ ایران در برابر تحریم نفتی بستن تنگه هرمز است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش غرب برای تحریف انقلابهای منطقه هشدار دادند که بی شک غرب میکوشد انقلابها را تبدیل به ضد انقلاب کرده و با بازسازی رژیمهای قدیمی به شیوه جدید و تغییر مهرههای خود و اصلاحات صوری ، تصنعی و ظاهر سازی دموکراتی دوباره برای دهها سال دیگر سیطره خود بر جهان عرب را حفظ کند.